انجمن بانیان بهبودی
21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: قدمهای دوازده گانه معتادان گمنام (راهنمای کارکرد قدم) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=233)
+---- انجمن: قدم اول (راهنمای کارکرد قدم) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=234)
+---- موضوع: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات (/showthread.php?tid=482)

صفحه‌ها: 1 2


21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - mehdiast - 2013-10-19

برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات و ارزشهایم بوده است؟



RE: سوال سوم- بخش عجز-قدم اول - meshki - 2013-11-06

[color=#2F4F4F][size=medium]به مجموعه وا باورها وارزش ها اعتقاد مي گوييم البته اگر از حد تعادل خارج نشود که تشکيل شده از مجموعه اي از خوبي ها وبدي ها است
هرحرکتي که از روي اجبار انجام شود بر خلاف اعتقاد وارزش ها است
وقتي سعي مي کنيم به تنعادل برسيم ارزش هاي دروني خود درست استفاده ميکنيم يعني با شخصيت مي شويم
چرا که شخصيت حالتي از انسانيت است . مشورت کردن يک قسمت از اگاهي است
که مسوليتش روشن روشن کردن ذهن تاريک من است
با اگاهي وايمان به باور ميرسيم
من خيلي چيزها اعتقادداشتم ولي به خاطر عدم اگهاي و نداشتن ايمان اعتقادمان هم ضعيف شد ه بود ودرنهايت موجب انکار حقايق وبها دادن به بيماري شد


RE: سوال سوم- بخش عجز-قدم اول - NASIB - 2014-01-26

دروغ گفتن-از دست دادن احترام به خود-رفت و امد با ادمهای لاابالی-بی احترامی به دیگران-بد صحبت کردن-بد دهنی-


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - mohammad - 2014-03-15

اولین علت حفظ اعتیادم لذت طلبی بود.که بعدا . اجبارشد .ترس خود محوری هم پایه حفظ اعتیاد هستند سعی در نگهداشتن با توسل به دروغ .انکار .کلاهبرداری .بی احترامی به خود ودیگران.رعایت نکردن قانون .وعرف رفت آمد با افراد بد نام و....


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - مهدی40 - 2014-06-28

مفهوم اعتقادات برای من این است.کلیه باورهایی که درذهن من شکل گرفته حالا چه انهاکه رفتار میکنم یارفتارنمکنم .اعتقادات دودسته اند یک اعتقادات درونی ویافطری دوم اعتقادات بیرونی یا اکتسابی که از طریق مطالعه وتجربه بدست می اید.تغییردادن اعتقادات واقعا کارمشکلی است مثلا من اعتقاد دارم دذدی کار بدی است ویارابطه های جنسی خارج ازاصول کارنادرستی است و.......خیلی چیزهای دیگر ولی این رفتارهارا برخلاف اعتقادتم وبواسته اعتیادم انجام میدهم.ارزشها چیزی خارج ازکالبدم است که وجودشان برایم مهم است مثل صادق بودن باخودودیگران ویاقانع بودن نسبت به داشته های خود حالامن هرطوری که حساب میکنم می بینم دررابطه با تهیه ومصرف موادوالکل ورفتارهای دیگری که روی بیماری ام انجام داده ام برخلاف اعتقادات وارزشهایم بوده


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - mohsen..yazd - 2014-08-09

با مصرف مواد من به پایین ترین سطح زندگی تنزل کردم و دیگر هیچ چیز و هیچ کس برایم مهم نبود/ دروغ میگفتم/ تهمت میزدم/گمنامی می شکستم/  حق دیگران رو به راحتی زیر پا میگذاشتم/ وووو


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - داود - 2014-08-16

من برای حفظ اعتیادم کارهای خلاف شرع و قانون و حتی ارزش هایم انجام میدادم مثلا اینکه دروغ میگفتم دزدی میکردم ... اینهاارزش ها و اعتقاداتم بودندکه فقط به خاطر حفظ اعتیادم و از روی اجبار و عادت انجام میدادم وهر بارتوجیح و بهانه دست به کار میشد و بیشتر از قبل بیماری ام را انکار و انکار و انکار میکردم...تصویر: images/smilies/heart.gif


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - sepahrad - 2014-08-16

.ارمانم ومعتادم  بله من برا اينکه بتونم اعتيادمو حفظ کنم هر کاري که ميتونستم انجام ميدادم. چون احتياج به مواد داشتم براي تهيه کردنش  حاضر به حمالي کردن ميشدم.چون ترس از قضاوت داشتم وکلا زندگيم ترس بود خودمو و کارهامو توجيه ميکردم انکار ميکردم دزدي ميکردم ..............برا اعتيادم پشت سر ديگران حرف ميزدم شهادت دروغ دادم افترا زدم چون رفتارام دست خودم نبود برده مواد بودم

 


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - احمد ش - 2014-12-15

بعنوان مثال ازارزشهای من این بودکه باافرادبزرگ وموفق نشست وبرخاست کنم ولی برای حفظ اعتیادم مجبورشدم باافرادلاابالی دوست شوم وهمچنین ازاعتقادات من این بودکه دزدی بداست یااینکه من به خداودین ومذهب اعتقادداشتم ولی بخاطرحفظ اعتیادم هم دزدی کردم وهم هرکاری که بادین ومذهب وخدامنافات داشت انجام میدادم


RE: 21-برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملا بر خلاف اعتقادات - شاپور الف - 2015-02-06

بیماری اعتیاد با شروع مصرف بصورت افکار و رفتارهای ناسالم و بیمارگونه در میآید. من در گذشته هم بعضی از افکار و رفتارم غیر منطقی و از روی نادرستی و ناصادقی و خودخواهانه و با دروغ و بد و کج رفتاری بود. اما با شروع مصرف مواد مخدر به یکباره عود کرد و خودش را با افکار توهمی و رفتارهای مالیخولیایی و سادیسمی و خلافکاری و ضد قوانین و سنتهای موجود نشان داد و انگار هیولایی در وجودم زنده شد و اختیارم را بدست خودش گرفت و من از روی اجبار و در بی اختیاری کامل هرچه فرمایش داشت انجام میدادم و در همان حال هم با غرور کاذب و مدیریت شبکه ای انکار به خودم حق میدادم، که اینکارها حق من است و باید از حلقوم مردم و اجتماع بکشم بیرون و خودم را به هرکاری مجاب میکردم و به مردم اطرافم صدمه میزدم. هنگاميکه بیماری به سراغم ميآمد، متکبرانه وخودخواهانهو با خودمحوری وسوءاستفاده گری ميخواستم، انتقام بدبختی خودم را از دیگران بگیرم. احساس میکردم مردم در اعتیاد من به هر عنوان مقصر هستند و من باید تقاص اعتیادم را از آنها بگیرم. نقايصم شدیداً عود کرده بود و حتی بفکر قتل افراد پولدار افتاده بودم و اگر فرصتی بدستم می افتاد ختماً اینکار را میکردم. وجودم پراز کینه و نفرت و انتقام بود و به هر طریق میخواستم بيماريم را وادار به عمل کنم. زماني که بيماريم راتوجيه وحقايق را انکار ميکردم
نفرت وجودم را میگرفت و این رویه چنان در کارم عود و رشد کرد، که در عرض یکسال همه مشتریانم را از دست دادم و با دزدی و نادرستی و ناصادقی به مشتریان صدمه زدم و همه آنها من را رد کردند و هرگز از من سراغی نگرفتند. من چيزهایي که ميخواستم در جیب و خانه مردم بود و من با مظلوم نماي ادعای بیگناهی و مظلومیت ميکردمو با اینکارها شخصيت کاری و اجتماعی ام زير سؤال رفت و چندباری بخاطر دزدی و سرقت اموال مردم بازداشت شدم. با تمام این حرفها اصلاً خودم را مقصر نمیدانستم و اصلاً خرابکاری و خلافهای خودم را نمیدیدم هرگاه ميخواهم دیگران را متقاعد کنم بعضی از آنها اعتیادم و خلاف و ناصادقیم را متذکر میشدند و من دشمنشان میشدم.