اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
5- چند مثال زنده در مورد عجز در مقابل دوستان هم‌دوره‌ای و این که چرا از آنها رو دربای - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن قماربازان گمنام (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=538)
+--- انجمن: سه قدم برای رهایی از شرط بندی و قمار (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=540)
+---- انجمن: قدم اول قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=541)
+----- انجمن: سری الف سوالات قدم اول قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=545)
+----- موضوع: 5- چند مثال زنده در مورد عجز در مقابل دوستان هم‌دوره‌ای و این که چرا از آنها رو دربای (/showthread.php?tid=5502)



5- چند مثال زنده در مورد عجز در مقابل دوستان هم‌دوره‌ای و این که چرا از آنها رو دربای - mehdiast - 2014-04-03







5- چند مثال زنده در مورد عجز در مقابل دوستان هم‌دوره‌ای و این که چرا از آنها رو دربایستی دارید را بنویسید!






.



RE: 5- چند مثال زنده در مورد عجز در مقابل دوستان هم‌دوره‌ای و این که چرا از آنها رو دربای - شاپور الف - 2014-04-08

شاید ناصادقی نباشد این است که همه دوستان و همکلاسیها و فامیل من خودشان اهل قمار بودند و قمارهای کلانی در حنابندانها و کلوپها و قمارخانه ها بودند و یک پای من برای بازی کردنم بودند. من در سال 52 ازدواج کردم و در شب حنابندان خودم کلی پول بردم و پس از آوردن همسرم به خانه مان به او قول دادم که دیگر رفیق بازی و قمار را کنار بگذارم و یک زندگی سالم را در کنارش داشته باشم و مدت یکسال به قول و عهدم وفادار بودم. اما وسوسه یکبازی و یک برد کلان مغزم را به خودش مشغول کرده بود و از طرف دیگر قول و قرارم را با همسرم داشتم و بسختی جلوی وسوسه ام را میگرفتم. اما در خانه با همسر و برادر و خواهران و مهمانها بازی تخته و شطرنج و پاسور و حکم را به راه می انداختیم. آن موقع هماحساس میکردم وجود ورق و بازی کردن در وجودم احساس وسوسه را تقویت میکرد. تا اینکه بازهم یک حنابندان و اصرار پسرعمویم باعث شد دوباره شروع کنم. در حنابندان برادرم در سال 55 چندنفر از فامیل باهم ساخت و پاخت کردند و دارو ندار او را بردند البته خودش بازی نکرد و توسط یک دوستش بازی کرد و من وقتی متوجه شدم هفته دیگر با انگیزه انتقام در یک حنابندان دیگر با آنها بازی کردم و مبلغ زیادی از آنها بردم و قرار گذاشتیم در یک قمارخانه به مصاف هم برویم و در آنجا همه پولهای برده شده را به همراه پس اندازم را باختم.