اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
4- چند مثال زنده از عجزهای خود را در بی‌اختیاری و اجبار در مقابل شرطبندی و قماربازی و - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن قماربازان گمنام (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=538)
+--- انجمن: سه قدم برای رهایی از شرط بندی و قمار (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=540)
+---- انجمن: قدم اول قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=541)
+----- انجمن: سری الف سوالات قدم اول قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=545)
+----- موضوع: 4- چند مثال زنده از عجزهای خود را در بی‌اختیاری و اجبار در مقابل شرطبندی و قماربازی و (/showthread.php?tid=5503)



4- چند مثال زنده از عجزهای خود را در بی‌اختیاری و اجبار در مقابل شرطبندی و قماربازی و - mehdiast - 2014-04-03






4- چند مثال زنده از عجزهای خود را در بی‌اختیاری و اجبار در مقابل شرطبندی و قماربازی و اغواکری دوستان هم‌دوره‌ای بنویسید!






.



RE: 4- چند مثال زنده از عجزهای خود را در بی‌اختیاری و اجبار در مقابل شرطبندی و قماربازی و - شاپور الف - 2014-04-08

در سال 48 به سربازی اعزام شدم و در ورزشگاه کارگران تهران با چندنفر از سربازان اعزامی شروع به بازی 21 کردم و تمام داشته هایم را به همراه انگشتری نامزدیم را باختم و تا پادگان محل استقرارمان گرسنگی و بی سیگاری کشیدم. شب حنابندان یکی از فامیل مقداری پول از کسی قرض کردم و مقدار زیادی هم خودم داشتم و در همان شب همه پولهایم را باختم و برای اینکه به داماد شاباش بدهم. مقداری پول از جیبش را زدم و به خودش دادم و لو رفتم و همان شب چنان دعوایی راه انداختم که نزدیک بود چندنفری جانشان را از دست بدهند. من معمولاً ورقهایی داشتم که آس و ده هایش را نشان گذاشته بودم در یک بازی لو رفتم و تمام پولهایم را گرفتند و من هم ماشین یکی از آنها را آتش زدم و کارمان به ژاندارمری کشید و اگر رضایت نمیگرفتم حتماً مدتی زندان می افتادم. بنده خدایی را گول زدم که اگر به من پول بدهد همان شب او را پولدار خواهم کرد. اما در آخر شب باهم پیاده به منزل آمدیم و در راه از من پولش را مطالبه میکرد و من هم برای ختم حرفهایش او را کتک زدم و او را مقصر جلوه دادم علت را پرسید گفتم من به پاقدم اعتقاد دارم و تو پایت خوش قدم نبود و من همیشه برنده بودم اما با اومدنت پولهای خودم و خودت را باختم.