اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
4- آيا واقعاً وجود كسي مطمئن را در زندگي كم داريد، كه اگر او را يافتيد اراده و زندگي - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن قماربازان گمنام (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=538)
+--- انجمن: سه قدم برای رهایی از شرط بندی و قمار (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=540)
+---- انجمن: قدم سوم قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=543)
+----- انجمن: سری الف سوالات قدم سوم قماربازان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=547)
+----- موضوع: 4- آيا واقعاً وجود كسي مطمئن را در زندگي كم داريد، كه اگر او را يافتيد اراده و زندگي (/showthread.php?tid=5626)



4- آيا واقعاً وجود كسي مطمئن را در زندگي كم داريد، كه اگر او را يافتيد اراده و زندگي - mehdiast - 2014-04-03







4- آيا واقعاً وجود كسي مطمئن را در زندگي كم داريد، كه اگر او را يافتيد اراده و زندگي خود را به او بسپاريد؟





.



RE: 4- آيا واقعاً وجود كسي مطمئن را در زندگي كم داريد، كه اگر او را يافتيد اراده و زندگي - شاپور الف - 2014-04-09

بله مشکل من از کودکی کم قدرتی و نداشتن پشتوانه بود و من تکیه بر افرادی کردم که مثل خودم بودند و من همیشه بخاطر تنهاییم و پر کردن خلع خودم به دیگران هموابسته شدم فکر میکردم آنها من را حمایت و پشتبانی خواهند کرد ولی من همیشه ترسیدم و بخودم قبولاندم که باید افراد بیشتری دورم باشند و به همین خاطر دورم را شلوغ میکردم اما ترسهایم بودند و بیشتر از قبل هم میشدند. ترس از دست دادن این هموابستگان درد دیگری روی دردهایم شد و نداشتن حامی واقعی یک مشکل بزرگ در زندگیم بود و در این قدم آن پشتیبان را پیدا کردم و با تکیه کردن به او ترسهایم را خیلی کمتر کردم و مطمئن هستم که تا وقتی دستم را در دستان خداوند قرار بدهم حتی از مردن هم ترسی ندارم اکنون خداوند تنها حامی و معبود من است و من او را می پرستم و سعی دارم با سپردن بارهایی که به من ربطی ندارند خودم را از زیربار آنها کنار میکشم و آماده میشوم تا باسپردن کارهایی که ربطی به من ندارند زندگی کنم.