انجمن بانیان بهبودی
نامهاي ايراني. - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268)
+--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269)
+---- انجمن: پند آموز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=272)
+---- موضوع: نامهاي ايراني. (/showthread.php?tid=6253)

صفحه‌ها: 1 2 3


نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

 
ردیفاسم فارسی معنی نام
۱فاتن 
۲فارا  نام کوهی است که در غرب فلات ایران واقع شده است.
۳  
۴فام گل  به رنگ گل
۵فانیذ  قند، شکر
۶فایدیم  به معنای گل نیلوفر است، نام همسر کبوجیه پادشاه هخامنشی
۷فرآذر  شکوه آتش
۸فراچهر  مرکب از فرا (بالاتر) + چهر (صورت) = آنکه صورتی زیباتر از دیگران دارد.
۹فرارنگ  فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
۱۰فرازنده  بالابرنده و افرازنده
۱۱فرانک  پروانه، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
۱۲فرانه  فرانک
۱۳فربو  مرکب از فر (شکوه) + بو = بو و عطر شکوه و منزلت
۱۴فرپرک  شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می نامند.
۱۵فرتوک  پرستو
۱۶فرجهان  شکوه دنیا
۱۷فرخ بانو  بانوی بزرگوار و فرخنده
۱۸فرخ بخش  بخشنده بزرگوار، نام یکی از بهدینان یزد که در سال هشتاد و هشت یزگردی می زیسته است.
۱۹فرخ تاج  فرخ (فارسی) + تاج (فارسی) مرکب از فرخ (مبارک) + تاج
۲۰فرخ چهر  دارای چهره فرخنده و مبارک
۲۱فرخ ماه  ماه خجسته و مبارک
۲۲فرخ ناز  مرکب از فرخ (مبارک) + ناز (غمزه)
۲۳فرخروز  نام یکی از الحان باربد
۲۴فرخنده  مبارک، میمون، خجسته، آنکه یا آنچه وجودش سبب شاده و آرامش است.
۲۵فرخنده چهر  دارای چهره مبارک و خجسته
۲۶فردخت  مرکب از فر (شکوه) + دخت (دختر)
۲۷فردوس  معرب از فارسی، پردیس بهشت
۲۸فردیس  پردیس = بهشت
۲۹فرزان دخت  دختر فرزانه و دانا
۳۰فرزانه  خردمند، دانا
۳۱فرستو  پرستو
۳۲فرشته  موجودی آسمانی، عاقل و برتر از انسان، مَلک
۳۳فرشیده  فر+ شیده = نور آفتاب، شکوه آفتاب
۳۴فرغانه  نام شهری در ترکستان قدیم
۳۵فرگل  دارای شکوه و زیبایی گل
۳۶فرمهر  کسی که شکوه و عظمتی چون خورشید دارد.  اسم دختر
۳۷فرناز  دارای ناز و غمزه، زیبا و باشکوه
۳۸فرنگار  دارای نقش و نگار، با شکوه و زیبا
۳۹فرنگیز  فرنگیس
۴۰فرنگیس  از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی
۴۱فرنواز  مرکب از فر (شکوه) + نواز (ریشه نواختن)
۴۲فرنوشا  شکوه و عظمت ابدی
۴۳فرنیا  اصیل، دارنده اصل و نسب
۴۴فرنیان  پرنیان، ابریشم و حریر، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست.
۴۵فروردین  نام ماه اول از سال شمسی، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
۴۶فروز  تابش و روشنی و فروغ
۴۷فروزا  تابان، درخشان
۴۸فروزاتون  فروز (فارسی) + خاتون (فارسی) بانوی روشنایی
۴۹فروزان  شعله ور، روشن، مشتعل، درخشنده
۵۰فروزجهان  روشنایی جهان
۵۱فروزنده  روشن، تابان، روشن کننده، افروزنده
۵۲فروزینه  آتش زنه، چخماق
۵۳فروشنک  نام نتیجه ایرج پسر فرویدن پادشاه پیشدادی
۵۴فروغ  روشنی که از آتش، پرتو، خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد، شعله آتش
۵۵فروغ بانو  بانوی روشنایی
۵۶فروغ دخت  دختر روشنایی
۵۷فروهنده  نیکوسیرت و خوبروی، نام فرشته ای است.
۵۸فره وش  مرکب از فره (شکوه) + وش (پسوند شباهت)، شکوهمند
۵۹فرهور  دارای شکوه و جلالی چون خورشید
۶۰فریار  دارنده شکوه و جلال
۶۱فریال  دارای اندام و هیکل باشکوه، قوی و باشکوه، مرکب از فر (شکوه) + یال (گردن، بالای بازو)
۶۲فریانه  نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی
۶۳فریبا  بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند
۶۴فریدخت  دختر زیبا و محبوب نام های اصیل پارسی
۶۵فریر  گیاهی خوشبو
۶۶فریرخ  زیبارخ
۶۷فریرو  دارای چهره زیبا و با شکوه
۶۸فریسا  پریسا، زیبا چون پری
۶۹فریشا  = فریسا = پریسا، دختری که چون پری زیباست.
۷۰فریما  زیبا و دوست داشتنی
۷۱فوژان  بانگ بزرگ، فریاد عظیم
۷۲فولاد  پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
۷۳فیروزخاتون  بانوی پیروز
۷۴فیروزه  پیروزه، نام سنگی قیمتی که به رنگ آبی یا سبز می باشد.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | یک نظر
 
نام دختران ایرانی که با (غ) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:33
ردیفاسم فارسی معنی نام
1غنچه  گلی که هنوز باز نشده و برگ هایش به هم فشرده است، مجازا لب و دهان معشوق.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ع) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:32
● اسم اصیل پارسی که با حرف عین شروع شود در لیست نام های سایت وجود ندارد.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ظ) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:18
●اسم پارسی اصیل دختر که با حرف ظ شروع شود در لیست نام های سایت نیست.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ط) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:16
ردیفاسم فارسی معنی نام
1طرفهجالب، شگفت انگیز، عجیب، شگفت آور
2طوطی  پرنده ای زیبا و محبوب که بیشتر در نواحی استوایی و جنگل ها زندگی می کند وگونه ای از آن با تکرار صداها و کلمات محبوبیت بیشتری دارند. اسم دختر
3طیلا  شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، خرما یا مویز حاصل می شود. می پخته شده، نام زیبای پارسی.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ض) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:15
●اسم پارسی اصیل دختر که با حرف ضاد شروع شود در لیست نام های سایت نیست.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ص) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:56
ردیفاسم فارسی معنی نام
1صاباح گل مرکب از صاباح (ترکی به معنای: صبح) + گل (فارسی)، گل صبح
2صدپر  گل سرخ نام اصیل فارسی
3صنوبر  معرب از فارسی، نام درختی همیشه سبز
4صوفیا  نوایی در موسیقی است.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ش) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:53
ردیفاسم فارسی معنی نام
۱شاپرک  نوعی پروانه بزرگ که معمولا در شب پرواز می کند.
۲شاپری  شاه پری
۳شاخ شمشاد  کنایه از قد بلند و رعنا
۴شاخسار  محل انبوهی شاخه های درخت  نام زیبای دخترانه
۵شادآفرید  شاد آفریده شد، آفریده شاد
۶شاداب  با طراوت، تازه، شاد
۷شادان بانو  بانوی شاد
۸شادانه  شاهدانه
۹شادبانو  بانوی شاد
۱۰شادبهر  آن که از شادی بهره دارد، شاد، خوشحال
۱۱شادپری  پری شاد
۱۲شادخاتون بانوی شاد
۱۳شاددخت  دختر شاد
۱۴شادرخ  کسی که چهره ای شاد و متبسم دارد، خنده رو
۱۵شادرو  شادرخ، آنکه سیمای شاد دارد.
۱۶شادروز  نیکروز، خوشبخت
۱۷شادفر  آن که دارای شکوه و شادی است.
۱۸شادک  نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
۱۹شادکامه  کامروا، خوشحال، شادمان
۲۰شادگل  آن که چون گل شاداب است.
۲۱شادگون  شاد و خوشحال
۲۲شادلین  مرکب از شاد + لین، نرمی و ملایمت، آرام و خوش چهره، شاد روی نرمخو
۲۳شادمانه  خشنود، شاد
۲۴شادناز  مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
۲۵شادنوش  نوشنده شادی، شاد و خوشحال
۲۶شادور  شادمان، خوشحال
۲۷شادی  خوشحال، شادمانی
۲۸شادیا بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی
۲۹شادیان از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور
۳۰شادیانه = شادیان، از سر شادی و خوشی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور
۳۱شارک  سار (پرنده)
۳۲شارمینا خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی)
۳۳شاریس نام یکی از توابع قزوین
۳۴شارین متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت)، نام دهی در قزوین
۳۵شارینا متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت) + الف تانیث
۳۶شاسپرم ریحان
۳۷شانو  نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر خیابانی
۳۸شاه آذر  شاه آتش
۳۹شاه آفرید  آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی
۴۰شاه اسپرم  شاسپرم
۴۱شاه بانگ  گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر
۴۲شاه پرک  شاپرک
۴۳شاه پرند  نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی
۴۴شاه پری  شاه پریان، عنبر
۴۵شاه پسند  گیاهی کاشتنی و زینتی که گلهای رنگارنگ چتری دارد.
۴۶شاه پونه  نام نوه یزدگرد پادشاه ساسانی
۴۷شاه جهان  مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند (تیموریان)، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری
۴۸شاه خاتون بانوی پادشاه،نام دختر قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی
۴۹شاه فرید  شاه آفرید
۵۰شاه ناز  نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
۵۱شاهبانو  ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی
۵۲شاهجان  عنوان مرو که از شهرهای قدیم خراسان بوده است.
۵۳شاهدانه  نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند.
۵۴شاهدخت  شاه دختر، دختر شاه
۵۵شاهفرند  شاه پرند
۵۶شایا شایان
۵۷شایان دخت  دختر شایسته
۵۸شایسته  سزاوار، لایق و درخور
۵۹شب آرا  آراینده شب
۶۰شب افروز  ماه، زیباروی، درخشنده
۶۱شب بو  گلی معطر و زینتی در رنگ های متفاوت
۶۲شب پره  پروانه، خفاش
۶۳شب دخت  دختر شب
۶۴شب ناز  زیبایی شب، ناز شب
۶۵شباهنگ  مرغ سحر، بلبل، ستاره ای که پیش از صبح طلوع می کند.
۶۶شبدیس  مانند شب
۶۷شبگون  به رنگ شب، شبرنگ
۶۸شبنم  قطره ای که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند، ژاله
۶۹شرمین  با شرم، با حیا، محجوب
۷۰شرمین دخت  دختر باحیا و محجوب
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
ادامه نام دختران ایرانی که با ( ش) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:53
۷۱شرمینه  شرمین
۷۲شروانه  نام دایه مه پری در داستان سمک عیار نام های اصیل فارسی
۷۳شری منطقه‌ای در همدان
۷۴شرین  در گویش سمنان شیرین
۷۵شکال  در گویش مازندران آهو
۷۶شکرناز (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر
۷۷شکرین (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین
۷۸شکفته  باز شده، شاداب، خندان، تازه
۷۹شکوفا  شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته
۸۰شکوفه  گل درخشان میوه دار
۸۱شکوه  شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار
۸۲شکوه دخت  دختر باوقار
۸۳شکوه ناز  آن که دارای شکوه و زیبایی است.
۸۴شکوهنده  با شکوه، دارنده شکوه و جلال
۸۵شکوهه  جمال، زیبایی
۸۶شکیبا  صبور و بردبار
۸۷شکیبه  بردبار و صبور
۸۸شکیلا  (فارسی ، عربی) شکیل (عربی) + ا (فارسی) دارای شکل زیبا
۸۹شمشاد  درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت
۹۰شمیرا  نام عمه شیرین در منظومه خسروشیرین  اسم دختر
۹۱شمیلا  (فارسی ، عربی) شمیل (عربی) + ا (فارسی)، منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال
۹۲شناز  شیناز، لطیف و نازنین ، مرکب از شی (شبنم) + ناز
۹۳شناسا  آگاه و مطلع
۹۴شنبلید  نام گلی است، از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین دختر برزین، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی
۹۵شوخ شنگ  نام دختری در رمان تبریز مه آلود
۹۶شورآفرین  ایجاد کننده هیجان و شوق
۹۷شورانگیز  هیجان انگیز
۹۸شوشا  نام قدیم شوش
۹۹شوق انگیز  شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می شود، اشتیاق آور
۱۰۰شوکا  در گویش مازندرانی: آهو
۱۰۱شه گل  شاهگل
۱۰۲شهبانو  شاه بانو ملکه، همسر شاه
۱۰۳شهپر  شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، شهبال
۱۰۴شهدخت  شاهدخت
۱۰۵شهددخت  شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین
۱۰۶شهدیس  درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است، شاهزاده خانم
۱۰۷شهرآرا  آراینده شهر، کسی که زیباییش شهره شهر است..
۱۰۸شهراز  راز بزرگ، راز شکوهمند
۱۰۹شهربانو  ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع)
۱۱۰شهرزاد  زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است.
۱۱۱شهرگل  گل شهر
۱۱۲شهرناز  از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی
۱۱۳شهرو  نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
۱۱۴شهرویه  نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۱۵شهزاد شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوانی برای امام زاده ها
۱۱۶شهناز  موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی  انتخاب اسم
۱۱۷شهنواز  مورد نوازش شاه قرار گرفته
۱۱۸شهین  مرکب از شه (شاه) + ین (پسوند نسبت)
۱۱۹شیبا  شیوا، پریشان، آشفته
۱۲۰شیدخت  دختر خورشید
۱۲۱ شیداشیدر  آشفته و عاشقآن که چهره ای زیبا و درشان دارد.
۱۲۲شیدرخ خورشید رخ، زیبا رو، بانویی که چهره اش چون خوشید درخشان است.
۱۲۳شیده  روشنایی، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
۱۲۴شیرزن  زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
۱۲۵شیرین  مطبوع، دلنشین، عزیز، زیبا، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۲۶شیرین بانو  بانوی زیبا و دلنشین
۱۲۷شیرین جهان  مرکب از شیرین (مطبوع، دلنشین) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار
۱۲۸شیرین دخت  دختر زیبا
۱۲۹شیرین گل  گل زیبا
۱۳۰شیفته  عاشق، دیوانه، مجذوب، مجنون
۱۳۱شیلان چیلان، عناب
۱۳۲شینا شناوری، سعی و کوشش و تلاش
۱۳۳شیناب شینا، شناوری، سعی و کوشش
۱۳۴شیناز شناز، لطیف و نازنین، مرکب از شی (شبنم) + ناز
۱۳۵شیوا  فصیح، بلیغ، رسا
۱۳۶شیوه  روش، قاعده، حالت، وضع، طریقه
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (س) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:49
ردیفنام فارسی معنی اسم
۱سابود  هاله، خرمن ماه
۲ساتراپ استاندار، حاکم ایالت‌ (ساتراپی) در ایران باستان، داریوش هخامنشی سرزمین ایران را به ۲۰ منطقه تقسیم کرده و اداره هر ناحیه را به یک ساتراپ داده بود.
۳ساتی  در مصر باستان نام فرشته نگهبان ارواح بوده است.
۴ساتیا  از نام های باستانی ایران زمین
۵ساتین محبوب و دوست داشتنی
۶سارگل گل زرد
۷سارنیا خالص، منزه، پاک، بانوی بی ریا، دختر پاکدامن
۸ساریان  نام روستایی در نزدیکی مشهد
۹سارینا  = سارنیا به معنی خالص، پاک
۱۰سارینه 
۱۱سازک  ساز کوچک
۱۲سازین  نام روستایی در نزدیکی زنجان
۱۳سالی بی غم و سرخوش، سالمند و دارای عمر طولانی، نام روستایی حوالی خرم آباد
۱۴سام  سوگند، پیمان (“سام” در معنای “داستان خوشایند” نامی است پسرانه) farsi girl names
15سامه  سوگند، پیمان
۱۶سامینا  ترکیب “سا” پیشوند مشابهت + “مینا” (نام گل، نام پرنده) = مثل مینا، همانند گل مینا.
۱۷سانوا دختر خوش سخن، بانویی که شیرین حرف می زند.
۱۸سانیا  در گویش مازندران سایه روشن جنگل
۱۹ساوند  نام روستایی در نزدیکی کرمان
۲۰ساویز  خوش خلق، نیکخو
۲۱ساویس  گرانمایه و با ارزش
۲۲ساوین  سبدی که در آن پنبه می گذارند.
۲۳سایا اسم ترکی – فارسی، در ترکی: به معنای یک رنگ و بی ریا و در فارسی: به معنای ساینده است.
۲۴سایان اسم فارسی – کردی، منسوب به سایه، رشته کوهی در آسیای مرکزی، هم چنین نام روستایی در نزدیکی همدان
۲۵ساینا  سیمرغ، عنقا
۲۶ساینه  در گویش مازندران: سایه
۲۷سایه  تصویری از کسی یا چیزی که هنگام قرار گرفتن او یا آن در مقابل نور ایجاد می شود، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، هم چنین به معنی حمایت، پناه
۲۸سبا  اسم شهری در یمن که بلقیس ملکه انجا بوده است.
۲۹سبارو  کبوتر
۳۰سبزارنگ  اسم یکی از الحان باربد، سبزرنگ
۳۱سبزبهار  نام یکی از الحان قدیم ایرانی
۳۲سبزپری  فصل بهار
۳۳سبزک  مصغر سبز، پرنده ای سبز رنگ که مانند هدهد بر سرش تاجی دارد، معشوق، شیشه شراب
۳۴سبزه  گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است، چمن زار، گندمگون، سبزه وار، آنکه رنگ پوست گندمی دارد.
۳۵سبزه بهار  سبزه ای که در فصل بهار می روید، بهار سبز و خرم
۳۶سبزینه  سبزرنگ، گندمگون
۳۷سپاکو  نام همسر چوپانی که کوروش را به او سپرده بودند تا بکشد اما او مانع شد و کوروش را مانند فرزند خودش بزرگ کرد.
۳۸سپیدار  درختی از خانواده بید با برگ های براق اسم فارسی دختر
۳۹سپیده  روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع آفتاب
۴۰سپیده گل  گل سپید
۴۱سپینود  از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر شنگل هندی و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
۴۲ستاتیرا  استاتیرا، همسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
۴۳ستاره  هر یک از اجسام نورانی آسمان که در شب از زمین به صورت نقطه های نورانی دیده می شوند، بخت، اقبال، نام مادر ابوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی
۴۴ستاک  شاخه تازه رسته و نازک
۴۵ستایش  ستودن، تعریف، سپاس و حمد خداوند، تمجید شدن
۴۶ستوده  ستایش شده
۴۷ستی به کسر سین، سرسخت و محکم، سنی، قطعه ای فولادی و محکم که بر سر نیزه یا داس نصب میشود.
۴۸سرآویز  آنچه به سر می آویزند.
۴۹سرایه به ضم سین، آواز، ترانه
۵۰سرخاب سهراب، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه، شاداب، گلگ

 


RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

 
ردیفنام فارسی معنی اسم
۱هرانوش دختر آتش، دختری با روی برافروخته، کنایه از دختر زیبا روی
۲هستی  زندگی، وجود، زندگانی
۳هما  پرنده ای با جثه بزرگ که بنا به تصور گذشتگان سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی می رسد. هما از شخصیتهای شاهنامه بوده و نام دخترگشتاسپ پادشاه کیانی و همچنین نام دختر بهمن
اسفندیار ملقب به چهرزاد بوده است.
۴همایون بخت  خوشبخت، کامیاب، خجسته بخت
۵همایون چهر  خوشروی، خوش سیما و زیبا
۶همتا  نظیر، مانند
۷همیشه بهار  گیاهی زینتی یا خودرو با گلهای زرد یا نارنجی که در تمام مدت سال دیده می شود.
۸همیلا  نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۹هنگامه  فوق العاده، شگفت انگیز، عالی، فتنه، آشوب
۱۰هوبخت  خوشبخت
۱۱هوتس به ضم ت، = آتوسا، نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی، همسر داریوش و مادر خشایارشا
۱۲هوتوس = آتوسا، نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی، همسر داریوش و مادر خشایارشا
۱۳هوده  راست، درست
۱۴هور خور، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پرهیزکار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
۱۵هورآفرین  آفریننده خورشید
۱۶هورتاش  (فارسی,ترکی) هور (فارسی) + تاش (ترکی) آنکه چون خورشید نورانی است.
۱۷هورتن  آن که تن و بدنی پاک و درخشان چون خورشید دارد.
۱۸هورچهر  آن که چهره و سیمایی درخشان و نورانی چون خورشید دارد.
۱۹هورخش  آفتاب عالمتاب
۲۰هورداد  داده خورشید
۲۱هوردخت  دختری زیبا چون خورشید
۲۲هوردیس  زیبا و روشن چون خورشید
۲۳هوررخ هورچهر
۲۴هورزاد  زاده خورشید
۲۵هورزاد  خوب زاده، اصیل، شریف
۲۶هورشاد  مرکب از هور (خورشید) + شاد
۲۷هورشید  خورشید، آفتاب
۲۸هورمهر  خورشید
۲۹هورناز  خورشید زیبا
۳۰هوروش  درخشان و زیبا چون خورشید
۳۱هوزان  نرگس نو شکفته
۳۲هومهر  دوست، یار
۳۳هویار  یار خوب و خوش
۳۴هیلا  پرنده ای شکاری کوچکتر از باز را گویند.



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

ردیفنام فارسی معنی اسم
۱وانیا  هدیه با شکوه خداوند
۲ودا  به کسر واو، نام مجموعه کتابهای چهارگانه هندو ها که به زبان سانسکریت نوشته شده است. این چهار کتاب عبارت اند از ریگ، یاجو، ساما، آتاروان. این مجموعه کتاب در زمان اورنگ گورکانی به فارسی ترجمه شده است.
۳ورتاج  گلی سرخ رنگ که همیشه روی به آفتاب دارد.
۴ورجا  بلندمرتبه، ارجمند
۵وردآفرید  آفریده گل
۶وردآور  مرکب از ورد (گل) + آور(آورنده) نام دختر پارسی
۷ونوشه  در گویش مازندران گل بنفشه
۸وه آفرید  (وه = خوب) آفریده خوب
۹وه آفرین  آفریننده خوب یا آفریننده خوبی
۱۰وه نوش بهنوش، مرکب از به (بهتر یا خوب) + نوش (عسل)
۱۱وهان جمع خوبان، بهان (وه = خوب)
۱۲وهرو  خوبروی
۱۳ویدا  آشکار و هویدا
۱۴ویرونام پهلوان و سپهداری در منظومه ویس و رامین
۱۵ویستا  دانش و فرهنگ
۱۶ویشکا  نام روستایی نزدیک رشت
۱۷وینا رنگارنگ، همچنین روشن و آشکار
۱۸ویوگ عروس نامهای اصیل ایرانی
۱۹ویونا  نام روستایی نزدیک شهر کاشان



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

ردیفنام فارسی معنی اسم
۱ناربن  درخت انار
۲ناردانا  ناردانه، دانه انار
۳ناردانه  = ناردانا، دانه انار
۴نارگل  گل انار
۵نارگل  آن که چون گل لطیف و زیبا است.
۶نارملا شکوفه گل انار،به کسر میم
۷نارمیلا (اسمی ترکی-فارسی) شکوفه، غنچه، خصوصا شکوفه گل انار
۸نارنج  میوه ای آبدار و ترش، از گونه مرکبات
۹نارو  پرنده ای خوش آواز همانند بلبل
۱۰نارون  درختی خوش اندام و پُربَرگ و سایه دار
۱۱نارین  منسوب به نار، تر و تازه
۱۲ناز  کرشمه، غمزه  نام دخترانه
۱۳نازآفرید  آفریده ناز و زیبا
۱۴نازآفرین  مرکب از ناز (زیبا) + آفرین (آفریننده)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
۱۵نازان  فخرکننده، نازکننده
۱۶نازبانو  بانوی زیبا و عشوه گر
۱۷نازبو  ریحان
۱۸نازپری  آنکه مانند پری زیباست، نام دختر پادشاه خوارزم و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
۱۹نازجهان  موجب نازش و مباهات جهان
۲۰نازخاتون بانوی زیبا، نام دختر امیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو
۲۱نازدار  آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس
۲۲نازدانه  فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه
۲۳نازدخت  دختر زیبا و ناز
۲۴نازدلبر  معشوق زیبا و جذاب، نام دختری در منظومه ویس و رامین
۲۵نازرخ  دارای روی زیبا و لطیف
۲۶نازک  نازنین و زیبا
۲۷نازک  محبوب، معشوق، لطیف، ظریف
۲۸نازگل دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است.
۲۹نازگوهر  دارای گوهر زیبا، گوهر و سنگ زیبا و قیمتی
۳۰نازگیتی  موجب نازش و مباهات گیتی
۳۱نازلی  ناز (فارسی) + لی (ترکی) دارای ناز و عشوه، نام یکی از شهرهای ترکیه
۳۲نازمهر  مهرناز، زیبا چون خورشیدن ام اصیل ایرانی
۳۳نازنوش  زیبا و شیرین
۳۴نازنین  بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا و ظریف
۳۵نازنین  زیبا و شیرین
۳۶نازنین چهر  دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی
۳۷نازی  منسوب به ناز
۳۸نازیاب  از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
۳۹نازیار  یار زیبا
۴۰نازیلا  دختر طناز و عشوه گر
۴۱نازینه  منسوب به ناز
۴۲ناژین  درخت نارون
۴۳نافه  ماده ای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید.
۴۴ناکتا  ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی
۴۵نانا  پدر و مادر، نعناع
۴۶نانیسا  نام روستایی در نزدیکی مراغه
۴۷ناوه  نام روستایی در نزدیکی خرم آباد
۴۸ناهید  زهره، آناهیتا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی
۴۹نایریکا از اسامی قدیمی ایرانی
۵۰نرجس خاتون مرکب از نرجس (نرگس) و خاتون، لقب مادر حضرت مهدی عج الله فرجه الشریف
۵۱نرسا  در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان
۵۲نرگس  (گرفته شده از یونانی) ، گلی خوشبو و زینتی با گلبرگ های سفید و زرد
۵۳نرمین  منسوب به نرم، لطیف، مهربان
۵۴نساک  نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
۵۵نستر  نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی
۵۶نسترن  گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد
۵۷نسرین  گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه های نرگس است.
۵۸نسرین مهر  زیبا و درخشان چون گل نسرین و خورشید
۵۹نسرین نوش  زیبا چون گل نسرین و شیرین چون عسل، نام دختر پادشاه سقلاب و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
۶۰نقره  فلزی گرانبها، نرم و سفید که در ساختن زیورآلات، آینه، و… به کار می رود.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
ادامه نام دختران ایرانی که با ( ن) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:52
۶۱نکیسا  نام موسیقیدان مشهور در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
۶۲نگار  نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی
۶۳نگارا بانوی زیبا، دختر خوش چهره، کنایه از محبوب است.
۶۴نگاربسته  نقشی که زنان با حنا بر دست و پای خود می بندند. نام اصیل فارسی
۶۵نگارشید  نقش و نگار درخشان
۶۶نگاره  نقش، شکل، تصویر
۶۷نگارین  زیبا، آراسته، مزین
۶۸نگین  سنگ قیمتی و زینتی که بر روی انگشتر، گوشواره، و جز آنها کار می گذارند.
۶۹نگینه  نگین + های تشبیه،مانند نگین
۷۰نوا  صدای آهنگین، نغمه،آواز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
۷۱نواآفرین  آفریننده نغمه و آواز
۷۲نوازش از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، چیزی را به آرامی و پیاپی لمس کردن، مهربانی و لطف، تسلی دادن و دلجویی کردن
۷۳نوباوه  کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد، میوه تازه و نورس
۷۴نوبر  تر و تازه و جدید، شاداب نام پارسی
۷۵نوبهار  آغاز فصل بهار، فصل بهار، نام آتشکده ای در بلخ
۷۶نورسته  تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده
۷۷نوژان  درخت صنوبر و کاج
۷۸نوش آفرید  آفریده بی مرگ، آفریده جاوید
۷۹نوش آفرین  جاویدان آفریده شده
۸۰نوش آگین  به شهد و شکر آویخته، نوشین
۸۱نوش لب  دارای لبی شیرین، شیرین لب
۸۲نوشا  نیوشا، شنوا، شنونده
۸۳نوشابه  آب گوارا، نام پادشاهی در سرزمین بردع
۸۴نوشاد  نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند.
۸۵نوشان  نوشنده
۸۶نوشزاد  زاده جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر انوشیروان پادشاه ساسانی
۸۷نوشناز  دارای ناز و غمزه شیرین
۸۸نوشه انوشه،جاوید، زنده، شاد، خوشحال، خرم، گوارا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر بهرام بهرامیان و خواهر نرسی پادشاه ساسانی
۸۹نوشید  مرکب از نو (تازه) + شید (خورشید)، نام مادر مانی دین آور معروف ایرانی
۹۰نوشین شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
۹۱نوشین لب  نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب
۹۲نوشینه  نوشین،شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
۹۳نوگل  گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان
۹۴نهال  درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است.
۹۵نیاز  حاجت،احتیاج
۹۶نیالا نام روستایی اطراف ساری
۹۷نیایش  دعا به درگاه خداوند، ستایش، عبادت، پرستش و احترام نسبت به کسی
۹۸نیتا 
۹۹نیسا  نام همسر پادشاه کاپادوکیه
۱۰۰نیک آفرید  آفریده خوب و نیکو
۱۰۱نیک آفرین  آفریننده نیکی و خوبی
۱۰۲نیک اختر  دارای ستاره و طالع خوب و خوش، خوشبخت، سعادتمند
۱۰۳نیک تاج آن که تاج نیکو و خوب دارد.
۱۰۴نیک تاش  (فارسی,ترکی) : نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان
۱۰۵نیک چهر نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا
۱۰۶نیک چهره  نیکچهر،خوبرو، نیکوروی، زیبا
۱۰۷نیک دخت  دختر خوب و نیکو
۱۰۸نیک رخسار  آن که دارای چهره ای پاک و زیباست.
۱۰۹نیک مهر  آن که دارای محبتی کامل و شایسته است.
۱۱۰نیک یار  دوست مشفق
۱۱۱نیکا  چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران
۱۱۲نیکتا  خوب، نیکو
۱۱۳نیکناز  آن که دارای عشوه و غمزه ای خوب و نیکوست.
۱۱۴نیکو  خوب، زیبا اسم فارسی زیبا
۱۱۵نیلا  نیل (سنسکریت) + ا (فارسی) به رنگ نیل، نیلی
۱۱۶نیلاب مجازا آبی ملایم و آرامش بخش. نام قدیم شهر جندی شاپور، همچنین مایعی آبی رنگ که در رنگرزی کاربرد دارد را می نامند. نام پسر
۱۱۷نیلرام  اسم فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ
۱۱۸نیلگون  نیل (سنسکریت) + گون (فارسی) به رنگ نیل، کبود، لاجوردی
۱۱۹نیلیا به زنگ نیلی ، منسوب به نیلی ، مرکب از نیلی و الف نسبت
۱۲۰نیمتاج  نیم (فارسی) + تاج (فارسی) تاج کوچک آراسته به جواهر
۱۲۱نیوان نیواندخت،نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
۱۲۲نیواندخت نیوان، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
۱۲۳نیوشا  شنوا، شنونده
۱۲۴نیووند  نام گیاهی می باشد.



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

نام فارسی معنی اسم
۱ماتیسا ماهتیسا، در گویش مازندران ماه تنها
۲ماتینا گل سرخ در گویش مازندرانی
۳ماجان معجن، مانند ماه، ماهگان، نام قدیم رودی در اطراف شاهرود
۴مادیا  نام همسر آخرین پادشاه ماد
۵مارتا در اوستا مشا و مارتا به معنای نوع انسان آمده است، فناپذیر، دنیایی
۶مامک  مادر، خطاب محبت آمیز به فرزند دختر
۷مامو  نام زنی در زمان خسروپرویز پادشاه سلسله ساسانیان
۸ماندان  = ماندانا
۹ماندانا  عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
۱۰مانه  نام روستایی در نزدیکی بجنورد
۱۱مانیان دهی از دهستان جلگا در بخش کوهک شهرستان فیروزآباد، همچنین به معنی بی نظیر و بی همتا
۱۲مانیا علاقه بسیار زیاد
۱۳ماه آفرید  آفریده ماه، آفریده شده چون ماه، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام زنی زیباروی، همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی
۱۴ماه آفرین  آفریننده ماه، نام یکی از پهلوانان هم زمان با بابک خرم دین، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
۱۵ماه بانو  زنی که چون ماه می درخشد.
۱۶ماه به بهتر از ماه
۱۷ماه پرن  زیبا و لطیف چون ماه و پرند
۱۸ماه پری  زیبا چون ماه و پری
۱۹ماه پیکر  آن که پیکرش چون ماه زیبا و دل انگیز است.
۲۰ماه تابان  ماه درخشان و نورانی
۲۱ماه جهان  ماه دنیا، زیبای جهان
۲۲ماه چهره  ماهچهر، آن که چهره اش چون ماه تابان و درخشان است، زیبارو
۲۳ماه خاتون  بانویی که چون ماه زیباست.
۲۴ماه خانم  (فارسی,ترکی) : ماه (فارسی) + خانم (ترکی) بانویی که چون ماه زیباست. انتخاب اسم دختر
۲۵ماه خدای  نام فرشته ای
۲۶ماه رخسار  ماهچهر
۲۷ماه روی  ماهچهر
۲۸ماه زیور  زیور و زینت ماه
۲۹ماه شاد مرکب ازماه + شاد (خوشحال)
۳۰ماه شید  روشنی و درخشش ماه
۳۱ماهانه  دختر ارمنشاه شاه ماچین در داستان سمک عیار
۳۲ماهبد  مرکب از ماه + بد (پسوند اتصاف)
۳۳ماهپاره  دارای زیبایی ای چون زیبا یی ماه
۳۴ماهتا  مهتا، مانند ماه
۳۵ماهتاب  مهتاب
۳۶ماهتاج آن که تاج او چون ماه می درخشد.
۳۷ماهتیسا  در گویش مازندران ماه تنها
۳۸ماهچهر ماه چهره، آن که چهره اش چون ماه تابان و درخشان است، زیبارو نام دختر ایرانی
۳۹ماهدخت  دختر زیباروی چون ماه
۴۰ماهدیس  آن که مانند ماه زیباست.
۴۱ماهرخ ماهچهر، آنکه صورتی زیبا و درخشان چون ماه دارد.
۴۲ماهرو بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشان است.
۴۳ماهزاد  زاده ماه، زیبا
۴۴ماهک  ماه کوچک، نام یکی از پادشاهان سکائی
۴۵ماهکان منسوب به ماه کوچک، دختری کوچک و زیبا، این اسم در مناطق بلوچ نشین رایج است.
۴۶ماهگل  ان که چون ماه و گل زیباستف زیبا روی
۴۷ماهناز ناز و زیبا مانند ماه
۴۸ماهناک  روشنی ماه و مهتاب
۴۹ماهنوش  آن که چون ماه زیبا و چون عسل شیرین است.
۵۰ماهور  نام یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی اسم فارسی دختر
۵۱ماهوش  مانند ماه
۵۲ماهویه  ماهوی
۵۳ماهی  جانوری مهره دار، آبزی معروف
۵۴ماهین  منسوب به ماه، مانند درخشان و نورانی
۵۵مدیا  نام همسر آخرین پادشاه ماد
۵۶مدیسه  نام روستایی در استان اصفهان
۵۷مرجون  گل میشه بهار
۵۸مردآوند  نام دختر کوچک یزدگرد پادشاه ساسانی
۵۹مرسده 
۶۰مرمر  نوعی سنگ دگرگون شده آهکی که به علت زیبایی در مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار می رود.
۶۱مرمرین  ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر
۶۲مروا  پهلوی فال نیک و دعای خیر
۶۳مروارید  نوعی ماده قیمتی سخت و سفید یا نقره ای که در بعضی صدفهای دریایی یافت می شود، دُر، لؤلؤ
۶۴مژان نرگس نیمه شکفته
۶۵مژده  خبر خوش و شادی بخش، بشارت
۶۶مژگان  مژه ها
۶۷مستانه  مستی آور، سرخوش و شاد
۶۸مشکاه مکان نورانی، چراغدان، طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند.
۶۹مشکنک  از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
۷۰ملورین در بلورین، رویه شفاف
۷۱ملوس  قشنگ، ظریف و خوشگل
۷۲ملیله  رشته باریک فلزی طلا
۷۳منا  (نامی اوستایی، پهلوی، فارسی) شایسته شاهی، شایگان
۷۴منیژه  از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب و همسر بیژن از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
۷۵موژان موجان ، گل نرگس نیم شکفته ، گل نرگسی که تازه در حال بازشدن است.
۷۶مه پاره  ماهپاره
۷۷مه پیکر  آن که چون ماه تابان و درخشان است، خوش اندام و زیبا
۷۸مه سیما  مه (فارسی) + سیما (عربی)، ماه سیما
۷۹مه فروز  فروزنده و روشن کننده چون ماه روشن و پیدا
۸۰مه فروغ  پرتو ماه
۸۱مه گل ماه گل
۸۲مه لقا  (فارسی – عربی) مه (فارسی) + لقا (عربی) = آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد.
۸۳مه یاس زیبارو – زیبا مانند ماه و لطیف مانند گل یاس
۸۴مها  در گویش مازندران ابر
۸۵مهبا همراه ماه
۸۶مهبان نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو
۸۷مهتا  همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه
۸۸مهتاب  نور و روشنایی ماه نام فارسی
۸۹مهتاج آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد.
۹۰مهدخت  دختری که چون ماه می درخشد و زیبا است.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
ادامه نام دختران ایرانی که با (م)شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:49
۹۱مهدخت  دختر بزرگ و سرور
۹۲مهدیس شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید
۹۳مهدیسا منسوب به مهدیس ، مانند ماه ، دختر زیبا ، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه
۹۴مهر محبت و دوستی، خورشید، هفتمین ماه از سال شمسی، نام روز شانزدهم از هر ماه در تقویم ایران باستان، فرشته نور و عهد و پیمان در آیین زردشتی
۹۵مهرآذر  مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + آذر (آتش)، از موبدان پارس در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
۹۶مهرآذین  مرکب از مهر (خورشید) + آذین (آرایش)
۹۷مهرآسا  مانند خورشید
۹۸مهرآفرید  آفریده خورشید، نام همسر ایرج بنا به روایتی
۹۹مهرآگین  همراه با محبت
۱۰۰مهرآور  آن که موجب مهر و محبت شود، آورنده محبت
۱۰۱مهرا منسوب به مهر، بانوی مهربان، دختری که مانند خورشید یا از تبار خورشید است.
۱۰۲مهرافروز  روشن کننده مهر و محبت
۱۰۳مهرانا منسوب به مهران، دارنده مهر، نام پدر اروند سردار ایرانی در عهد انوشیروان، نام شهری در غرب ایلام، نام یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی که مقرشان در پارس بوده نیز هست.
۱۰۴مهراندیش  آن که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است.
۱۰۵مهرانگیز  برانگیزاننده محبت و دوستی
۱۰۶مهرانه  مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت)
۱۰۷مهراوه  مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + اوه (پسوند شباهت)
۱۰۸مهربان  دارای محبت و عاطفه
۱۰۹مهربانو  زنی که چون خورشید می درخشد، بانوی خورشید
۱۱۰مهرتا  همتای مهر، تابان و درخشان چون خورشید
۱۱۱مهرتاب  آنچه خورشید بر آن می تابد.
۱۱۲مهرخ  ماهرخ اسم ایرانی زیبا
۱۱۳مهرخ  آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو
۱۱۴مهردخت  دختر خورشید
۱۱۵مهردیس  مانند خورشید
۱۱۶مهرسا  مانند خورشید
۱۱۷مهرشید  خورشید نورانی
۱۱۸مهرگان منسوب به ماه مهر، مهربانی، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند.
۱۱۹مهرگل  مرکب از مهر (خورشید) + گل، آن که در میان گلها چون خورشید می درخشد.
۱۲۰مهرناز زیبا چون خورشید،از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر کیکاووس پادشاه کیانی و همسر رستم پهلوان شاهنامه
۱۲۱مهرنگ به رنگ ماه ، دختر زیبا و سفید رو
۱۲۲مهرنگار  نگارنده خورشید، نام همسر یزدگرد پادشاه ساسانی
۱۲۳مهرنوش  شنونده محبت، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
۱۲۴مهرو  آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو
۱۲۵مهرو  از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین سردار ساسانی
۱۲۶مهروز  آن که روزش چون ماه درخشان است، خوشبخت
۱۲۷مهروش  مانند خورشید
۱۲۸مهری  منسوب به مهر
۱۲۹مهریز زیباروی کوچک – ماه کوچک
۱۳۰مهرین  مهر (خورشید یا محبت) + ین (پسوند نسبت)، نام آتشکده ای در قم
۱۳۱مهسا  مانند ماه، زیبا
۱۳۲مهسان  مانند ماه، زیبا
۱۳۳مهسانه  آن که چون ماه زیبا و درخشان است.
۱۳۴مهستی  (فارسی – عربی): مه (فارسی، ماه) + سیتی (عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو
۱۳۵مهشاد  مرکب از مه (ماه) + شاد (خوشحال)
۱۳۶مهشید  ماه روشن و درخشان، پرتو ماه
۱۳۷مهفام  به رنگ ماه
۱۳۸مهکامه  دارای کام و آرزویی چون ماه روشن و پیدا
۱۳۹مهلا  دوستانه، آهسته
۱۴۰مهلقا مه لقا، مه (فارسی) + لقا (عربی) آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد.
۱۴۱مهناز  آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد.
۱۴۲مهنور نور ماه ، دختر زیبا ، بانوی خوش چهره
۱۴۳مهنوش دارای زیبایی دائمی ، بسیار زیبا و ماندگار ، همچنین زیبا و شیرین
۱۴۴مهنیا آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان
۱۴۵مهوش  مانند ماه، بسیار زیبا
۱۴۶مهیا منسوب به مه، بزرگمنش، بانوی بزرگ
۱۴۷مهیاره  آن که از ماه دست بند دارد.
۱۴۸مهیتا زیبا و درخشان مانند ماه مرکب از مه (ماه) + ی نسبت + تا تشبیه
۱۴۹مهین  مانند ماه
۱۵۰مهین  بزرگتر، بزرگترین
۱۵۱مهین دخت  دختر بزرگتر
۱۵۲میترا صورتی از واژه “مهر” در زبانهای ایران قدیم، الهه مهر که چشم دادگاه عدالت است و هیچ چیز را نمی‌توان از دید او پنهان داشت؛بدون گذشت درمقابل پیمان شکنان؛ پاسدار راستی نام فارسی پسر
۱۵۳میچکا  در گویش مازندران گنجشک
۱۵۴میخک  گلی زینتی و پُرپَر به رنگهای سرخ، سفید، و صورتی
۱۵۵میریام  قوی و فربه، نام خواهر موسی(ع)
۱۵۶میشکا میچکا، گنجشک در زبان مازندرانی
۱۵۷میشی  منسوب به میش، دارای رنگ قهوه ای مایل به سبز
۱۵۸میگل  مرکب از می (شراب) + گل
۱۵۹میلا یکی از انواع مرغابی ، لک لک
۱۶۰مینا  گلی معمولاً سفید با گلچه های گلبرگی، پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ
۱۶۱میناز (اسم فارسی – گیلکی) نازنین من = مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین)
۱۶۲مینو  آسمان، بهشت اسم دخترانه ایرانی
۱۶۳مینوچهر  دارای چهره ای چون بهشت، زیبا روی
۱۶۴مینودخت  دختر آسمانی، دختر بهشتی
۱۶۵مینورام  آسمان آرام، نام فرشته رامش و خوشی
۱۶۶مینورخ  دارای چهره ای آسمانی و بهشتی
۱۶۷مینوزاد  زاده آسمان یا زاده بهشت
۱۶۸مینوسرشت  آن که یا آنچه طبیعتی مانند بهشت دارد.
۱۶۹مینوش  می نوشنده، نوشنده می
۱۷۰مینووش  مانند بهشت، زیبا چون بهشت
۱۷۱میهن  وطن، زادگاه
۱۷۲میهن بانو  بانوی وطن
۱۷۳میهن تاج تاج و سرور وطن
۱۷۴میهن دخت  دختر وطن



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

 
ردیفنام فارسی معنی اسم
۱لادن  بوته گل، گلبن و گل زینتی به رنگ زرد، قرمز یا نارنجی؛
2لاله  گلی به شکل جام و سرخ رنگ، گونه سرخ و گلگون
3لاله چهر  آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد.
4لاله دخت  مرکب از لاله (گلی) + دخت (دختر)
5لاله رخ لاله چهر، آن که چهره و صورتی سرخ و زیبا چون گل لاله دارد.
6لاله رخسار لاله چهر، کسی که صورتش زیبا چون گل لاله است.
7لاله رو لاله چهر، آن که صورتی زیبا به مثال گل لاله دارد.
8لاله زار  زمینی که در آن لاله فراوان روییده است. نام اصیل فارسی
9لاله وش  مانند لاله
10لاون  نام جایی در شاهنامه
11لایه  پوشش، نام زنی در رمان باغ بلور
12لبخنده  لبخند
13لبینا  نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
14لتکا  باغ، باغچه اسم فارسی دختر
15لعل  معرب از فارسی، لال ،نام سنگی قیمتی به رنگ قرمز، گاهی سبز و زرد تا سیاه
16لنیا  (فارسی-سنسکریت) دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن (سنسکریت) + ی نسبت (فارسی) + الف تانیث (فارسی)
17لوتوس گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی ، همچنین درخت صدر یا کنار ، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا در زردشت
18لیان درخشنده ، نام روستایی در نزدیکی بوشهر
19لیانا بانوی درخشان و زیباروی ، مرکب از لیان به معنای درخشان و الف تأنیث
20لیسا  نام روستایی در نزدیکی قزوین اسم دختر
21لیمو  میوه خوردنی، ترش یا شیرین، معطر و زردرنگ



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

 
ردیفنام فارسی معنی اسم
۱گرامیدخت  گرامی + دختر = دختر عزیز و محترم
۲گرانمهر  آن که مهر و محبت بسیار دارد، بسیار مهربان.
۳گردآفرید دختر جنگاور ایرانی که در دژ سپید در مرز ایران و توران با سهراب جنگید، فرزند گژدهم
۴گردیه  از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام خواهر بهرام چوبین (سردار ساسانی)
۵گشتا  بهشت، پردیس
۶گل آذین  زینت گل، آرایش گل، چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه
۷گل آرا  زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر روشنک بنا به بعضی نسخه های شاهنامه
۸گل آسا  مانند گل
۹گل آویز  مرکب از گل + آویز (آویخته شده)
۱۰گل افروز  مرکب از گل + افروز (افروزنده)
۱۱گل اندام  دارای پیکر ظریف و زیبا همانند گل
۱۲گل بهار  گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل
۱۳گل پر  دانه معطری به شکل پولکهای زرد کوچک که دارویی است.
۱۴گل پرست  دوستدار گل
۱۵گل پری  زیبا چون گل و پری
۱۶گل پناه  پناه گل
۱۷گل تاج تاجی پر از گل
۱۸گل جهان  گل جهان، بهترین و زیباترین گل در جهان persian girl names
19گل دانه  دانه گل
۲۰گلاب  مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید.
۲۱گلابتون  رشته های نازک طلا و نقره که همره تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود.
۲۲گلاسا مانند گل، مرکب از گل و پسوند مشابهت
۲۳گلاله  کاکل مجعد، موی پیچیده
۲۴گلایول  گلایل، گلی زینتی و زیبا در رنگ های مختلف
۲۵گلباران برای تمجید و احترام زیاد استفاده می شود.
۲۶گلبان  نگهدارنده و محافظ، نام مادر ابرانواس شاعر ایرانی قرن دوم
۲۷گلبانو  بانویی زیبا چون گل
۲۸گلبر  آن که سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است.
۲۹گلبرگ  هر یک از اجزای پوششی گل، چهره و رخسار
۳۰گلبن  بوته یا درخت گل  اسم دخترانه اصیل
۳۱گلبوته  بوته گل
۳۲گلبیز  گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو
۳۳گلپاد  نگهبان گل
۳۴گلپونه  گلهای کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه
۳۵گلچهر  گلچهره، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
۳۶گلچهره گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو نام اصیل فارسی
۳۷گلچین  آن که گل می چیند، چیننده ی گل، هم چنین به معنی منتخب و برگزیده
۳۸گلدیس زیبا مانند گل
۳۹گلرخ زیبا رو، گلچهره، دختری که چهره ای زیبا چون گل دارد.
۴۰گلرنگ  به رنگ گل
۴۱گلرو  گلچهره، آن که صورتی زیبا همانند گل دارد، زیبا رو
۴۲گلریز  گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی، دارای نقش گل، همچنین نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی می باشد.
۴۳گلزاد  زاده گل
۴۴گلزار  گلستان
۴۵گلسا  گلسان، مانند گل
۴۶گلسان  = گلسا، مانند گل
۴۷گلستانه  نام روستایی در نزدیکی کاشان
۴۸گلسر  آن که سر و رویی چون گل دارد.
۴۹گلشا  بهترین و زیباترین گل، شاه گلها
۵۰گلشاد  گل خندان و شاداب، آن که با دیدن گل شاد است.
۵۱گلشن  گلستان
۵۲گلشهر  از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر پیران ویسه پادشاه تورانی   اسم دختر ایرانی
۵۳گلشید  گلی که چون خورشید می درخشد.
۵۴گلفام  به رنگ گل سرخ، گلگون
۵۵گلفشان  گل افشان
۵۶گلگون  به رنگ گل سرخ، سرخ، نام اسب گودرز (پهلوان ایرانی)، همچنین نام اسب لهراسپ (پادشاه کیانی)
۵۷گلگونه  گلگون
۵۸گلنار  گل درخت انار که سرخ رنگ است، از شخصیتهای شاهنامه و نیز اسم همسر اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
۵۹گلناز  دارای ناز و عشوه ای چون گل
۶۰گلنام  دارای نامی زیبا چون گل
۶۱گلندام  گل اندام
۶۲گلنواز  نوازش کننده گل
۶۳گلنوش  مرکب از گل + نوش (عسل)، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی
۶۴گلی  منسوب به گل، مانند گل، به رنگ گل
۶۵گلیا منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت
۶۶گلیار  یار و همدم گل، نام روستایی در نزدیکی مهاباد
۶۷گلین  منسوب به گل، به رنگ گل
۶۸گندمک  گندم کوچک، سبزی بهاره خوردنی
۶۹گوهر  سنگ قیمتی و گرانبها، سرشت، نهاد، جانمایه، اصل و نسب، نژاد
۷۰گوهرآرا  آراینده گوهر، آراینده جواهر
۷۱گوهرافروز  افروزنده گوهر
۷۲گوهربانو  بانوی گرامی و اصیل
۷۳گوهرتاب  تابنده چون گوهر
۷۴گوهرتاج تاجی از گوهر
۷۵گوهرشاد  دارای سرشتی شاد و خوشحال، نام همسر شاهرخ میرزا پسر امیر تیمور پادشاه گورکانی که مسجد گوهرشاد مشهد به دستور او ساخته شد.
۷۶گوهرشید  گوهری درخشان چون خورشید
۷۷گوهرناز  مرکب از گوهر (سنگ قیمتی) + ناز (زیبا)
۷۸گوهرنگار  مرصع
۷۹گوهره  نام روستایی در نزدیکی کرمانشاهان
۸۰گوهرین  جواهرنشان، مرصع
۸۱گهردخت  دختر دارای اصالت
۸۲گهرناز  گوهرناز
۸۳گیتا  گیتی
۸۴گیتی  جهان، عالم
۸۵گیتی ناز  آن که موجب فخر و مباهات جهان است.
۸۶گیسو  موی بلندسر
۸۷گیلنار  مرکب از گیل (گیلک) + نار (انار)
۸۸گیهان  کیهان، جهان، دنیا، گیتی



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

ردیفنام فارسی معنی اسم
۱کاشین  نام محله در شمال ایلام
۲کامه خواسته، آرزو، مراد، هدف، خواهش
۳کامیشا خوشحال، سرزنده، خوش بیان، ترکیب مغلوب و تغییر یافته “شادکام”
۴کاناز  چوب ریشه خوشه خرما اسم اصیل ایرانی
۵کانی  (اسم فارسی – کردی) چشمه آب، کنایه از تازگی و نشاط و طراوت است.
۶کتایون  = کسایون، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، اسم یکی از دختران قیصر روم و نیز همسر گشتاسپ پادشاه کیانی.
۷کرا  اسم همسر مولانا جلال الدین بلخی
۸کرانه  ساحل، گوشه، کنار، سو، جهت
۹کرشمه  ناز، غمزه، عشوه
۱۰کسایون  = کتایون، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی
۱۱کشم  اسم دختر فرهاد پادشاه اشکانی
۱۲کشور  سرزمینی دارای مرزهای مشخص که از سایر سرزمین ها جدا شده است.
۱۳کلاله  بخشی از گل که برای جذب دانه های گرده، نگه داشتن و رویاندن آنها و تولید میوه است، زلف، کاکل
۱۴کمانه منسوب به کمان
۱۵کمند دام، کنایه از گیسو
۱۶کوشانه مونث کوشان، دختر ساعی، بانوی تلاشکر
۱۷کوشک  کاخ، قصر، اسم دختر ایرج (پسر فریدون پادشاه پیشدادی)
۱۸کوهینه  پونه
۱۹کهربا  نام صمغی سخت شده و زرد رنگ که خاصیت جاذبه دارد.
۲۰کهسار  کوهسار، جایی که دارای کوههای متعدد است. Farsi names
21کی آفرید  مرکب از کی (پادشاه) + آفرید (آفریده) = کسی که شاه آفریده شده.
۲۲کی آفرین  آفریننده پادشاه
۲۳کی بانو  بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند.
۲۴کی دخت  دختر پادشاه
۲۵کیادخت  دختر پادشاه
۲۶کیارا اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات
۲۷کیان بانو  ملکه
۲۸کیاندخت  دختری از نسل شاهان، شاهزاده
۲۹کیانه  منسوب به کیان، پادشاهی
۳۰کیمیا  اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون
۳۱کیناز به کسر کاف، موجب افتخار پادشاه، دختری که پادشاه نازکش اوست، بانویی که در بین بزرگان عزیز است.
۳۲کیوان دخت  مرکب از کیوان (نام ستاره ای) + دخت (دختر)
۳۳کیهان دخت  مرکب از کیهان (دنیا) + دخت (دختر)
۳۴کیهانه  = کیهان، جهان هستی، دنیا، گیتی



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

ردیفاسم فارسی معنی نام
۱فاتن  فتنه انگیز، آنکه آشوب بپا می کند.
۲فارا  نام کوهی است که در غرب فلات ایران واقع شده است.
۳فاسیروس  نام دختر اردشیر دراز دست پادشاه هخامنشی
۴فام گل  به رنگ گل
۵فانیذ  قند، شکر
۶فایدیم  به معنای گل نیلوفر است، نام همسر کبوجیه پادشاه هخامنشی
۷فرآذر  شکوه آتش
۸فراچهر  مرکب از فرا (بالاتر) + چهر (صورت) = آنکه صورتی زیباتر از دیگران دارد.
۹فرارنگ  فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
۱۰فرازنده  بالابرنده و افرازنده
۱۱فرانک  پروانه، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
۱۲فرانه  فرانک
۱۳فربو  مرکب از فر (شکوه) + بو = بو و عطر شکوه و منزلت
۱۴فرپرک  شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می نامند.
۱۵فرتوک  پرستو
۱۶فرجهان  شکوه دنیا
۱۷فرخ بانو  بانوی بزرگوار و فرخنده
۱۸فرخ بخش  بخشنده بزرگوار، نام یکی از بهدینان یزد که در سال هشتاد و هشت یزگردی می زیسته است.
۱۹فرخ تاج  فرخ (فارسی) + تاج (فارسی) مرکب از فرخ (مبارک) + تاج
۲۰فرخ چهر  دارای چهره فرخنده و مبارک
۲۱فرخ ماه  ماه خجسته و مبارک
۲۲فرخ ناز  مرکب از فرخ (مبارک) + ناز (غمزه)
۲۳فرخروز  نام یکی از الحان باربد
۲۴فرخنده  مبارک، میمون، خجسته، آنکه یا آنچه وجودش سبب شاده و آرامش است.
۲۵فرخنده چهر  دارای چهره مبارک و خجسته
۲۶فردخت  مرکب از فر (شکوه) + دخت (دختر)
۲۷فردوس  معرب از فارسی، پردیس بهشت
۲۸فردیس  پردیس = بهشت
۲۹فرزان دخت  دختر فرزانه و دانا
۳۰فرزانه  خردمند، دانا
۳۱فرستو  پرستو
۳۲فرشته  موجودی آسمانی، عاقل و برتر از انسان، مَلک
۳۳فرشیده  فر+ شیده = نور آفتاب، شکوه آفتاب
۳۴فرغانه  نام شهری در ترکستان قدیم
۳۵فرگل  دارای شکوه و زیبایی گل
۳۶فرمهر  کسی که شکوه و عظمتی چون خورشید دارد.  اسم دختر
۳۷فرناز  دارای ناز و غمزه، زیبا و باشکوه
۳۸فرنگار  دارای نقش و نگار، با شکوه و زیبا
۳۹فرنگیز  فرنگیس
۴۰فرنگیس  از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی
۴۱فرنواز  مرکب از فر (شکوه) + نواز (ریشه نواختن)
۴۲فرنوشا  شکوه و عظمت ابدی
۴۳فرنیا  اصیل، دارنده اصل و نسب
۴۴فرنیان  پرنیان، ابریشم و حریر، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست.
۴۵فروردین  نام ماه اول از سال شمسی، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
۴۶فروز  تابش و روشنی و فروغ
۴۷فروزا  تابان، درخشان
۴۸فروزاتون  فروز (فارسی) + خاتون (فارسی) بانوی روشنایی
۴۹فروزان  شعله ور، روشن، مشتعل، درخشنده
۵۰فروزجهان  روشنایی جهان
۵۱فروزنده  روشن، تابان، روشن کننده، افروزنده
۵۲فروزینه  آتش زنه، چخماق
۵۳فروشنک  نام نتیجه ایرج پسر فرویدن پادشاه پیشدادی
۵۴فروغ  روشنی که از آتش، پرتو، خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد، شعله آتش
۵۵فروغ بانو  بانوی روشنایی
۵۶فروغ دخت  دختر روشنایی
۵۷فروهنده  نیکوسیرت و خوبروی، نام فرشته ای است.
۵۸فره وش  مرکب از فره (شکوه) + وش (پسوند شباهت)، شکوهمند
۵۹فرهور  دارای شکوه و جلالی چون خورشید
۶۰فریار  دارنده شکوه و جلال
۶۱فریال  دارای اندام و هیکل باشکوه، قوی و باشکوه، مرکب از فر (شکوه) + یال (گردن، بالای بازو)
۶۲فریانه  نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی
۶۳فریبا  بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند
۶۴فریدخت  دختر زیبا و محبوب نام های اصیل پارسی
۶۵فریر  گیاهی خوشبو
۶۶فریرخ  زیبارخ
۶۷فریرو  دارای چهره زیبا و با شکوه
۶۸فریسا  پریسا، زیبا چون پری
۶۹فریشا  = فریسا = پریسا، دختری که چون پری زیباست.
۷۰فریما  زیبا و دوست داشتنی
۷۱فوژان  بانگ بزرگ، فریاد عظیم
۷۲فولاد  پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
۷۳فیروزخاتون  بانوی پیروز
۷۴فیروزه  پیروزه، نام سنگی قیمتی که به رنگ آبی یا سبز می باشد.



RE: نامهاي ايراني. - sepahrad - 2014-09-26

 
ردیفاسم فارسی معنی نام
1غنچه  گلی که هنوز باز نشده و برگ هایش به هم فشرده است، مجازا لب و دهان معشوق.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ع) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:32
● اسم اصیل پارسی که با حرف عین شروع شود در لیست نام های سایت وجود ندارد.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ظ) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:18
●اسم پارسی اصیل دختر که با حرف ظ شروع شود در لیست نام های سایت نیست.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ط) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:16
ردیفاسم فارسی معنی نام
1طرفهجالب، شگفت انگیز، عجیب، شگفت آور
2طوطی  پرنده ای زیبا و محبوب که بیشتر در نواحی استوایی و جنگل ها زندگی می کند وگونه ای از آن با تکرار صداها و کلمات محبوبیت بیشتری دارند. اسم دختر
3طیلا  شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، خرما یا مویز حاصل می شود. می پخته شده، نام زیبای پارسی.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ض) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 9:15
●اسم پارسی اصیل دختر که با حرف ضاد شروع شود در لیست نام های سایت نیست.
نوشته شده توسط میهن دوست  | لینک ثابت | نظر بدهید
 
نام دختران ایرانی که با (ص) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:56
ردیفاسم فارسی معنی نام
1صاباح گل مرکب از صاباح (ترکی به معنای: صبح) + گل (فارسی)، گل صبح
2صدپر  گل سرخ نام اصیل فارسی
3صنوبر  معرب از فارسی، نام درختی همیشه سبز
4صوفیا  نوایی در موسیقی است.
ن