برای دریافت حقیقت ، مانند اسفنج شوید : اجازه دهید خیس بخورد ، اجازه دهید حقیقت در شما فرو برود . برای قضاوت کردن آنجا ننشینید ؛ وگرنه آنرا از دست خواهید داد . با وراجی همیشگی ذهن آنجا ننشینید که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط – نکته را از دست خواهید داد . نگران درست و غلط بودنش نباشید .

کلام حقیقت باید درک شود . نه عقلانی ، بلکه وجودی .

حقیقت هرگز بحث نمی کند : آن یک آواز است ، نه یک قیاس صوری .

اشو / داماپادا

به اطرافت نگاه کن . به چشمان دوستت نگاه کن . تو فقط به چشمها نگاه می کنی ، نه به کسی که با آنها می بیند . بدن دوستت را لمس کن . تو فقط زمخت را لمس می کنی ؛ هرگز ظرافت درون را حس نمی کنی . فقط بدن ، فقط بیرون ، حس می شود ؛ زیرا چشمانت - حس ه

ایت - چنان ضعیف شده اند که نمی توانند درون را حس کنند ، نامرئی را .
حساسیت بیشتری لازم است . هیجانات کمتری بخواه و در حساسیت رشد کن . وقتی لمس می کنی ، خودِ لمس شو . وقتی می بینی ، چشم شو . وقتی می شنوی ، کل هوشیاری ات را به گوشها بیاور . وقتی به ترانه یا آواز پرنده ای گوش می دهی ، گوش شو . همه چیز را فراموش کن . گویی که فقط گوش هستی . با تمام وجود به گوشهایت بیا . آنگاه گوشهایت حساس تر می شوند .
وقتی به چیزی نگاه می کنی - به گل یا چهره ای زیبا یا ستاره ها - چشم شو . همه چیز را فراموش کن ، گویی که باقی بدنت از هستی رفته و هوشیاری تو فقط چشم شده است . آنگاه چشمانت می توانند عمیق تر ببینند و بعد می توانی نامرئی را ببینی . نامرئی نیز قابل مشاهده است ، اما برای دیدنش به چشمان نفوذگری نیاز داری .

کیمیاگری نوین / برگردان حامد مهری

مراحل مدیتیشن داینامیک ( پویا ) :

1- 10 دقیقه تنفس شدید و نا منظم و کوبنده ____

در این 10 دقیقه خود را غرق تنفس ژرف کنید و تنفس حتما عمیق و کوبنده باشد که به شکم و حتی مراکز جنسی برخورد کند در این حالت اگر بدنتان به جنبش در می آید به آن اج

ازه دهید و از همه رو با بدنتان همکاری کنید
2- 10 دقیقه دیوانگی کنید __ این زمانِ پاکسازی است . خودتان را قضاوت نکنید ، مشاهده نکنید کاملا غرق در انرژی های آزاد شده از تنفس باشید و بگذارید هر آنچه می خواهد رخ بدهد . همه ی ما پر از دیوانگی هستیم که حتی از خودمان پنهان می کنیم . انسان از کودکی انباشتی از سرکوبیها با خود دارد در این مرحله سرکوبیهایت رها می شوند . اگر گریه ات می آید گریه کن . اگر می خواهی همچون کودک باشی باش ، اگر می خواهی فریاد بزنی فریاد بزن و هر حالت و هر تمایلی داشتی به آن اجازه بده خارج شود مانع هیچ چیزی نشو . همکاری همه سویه با بدن و انرژیهای آزاد شده
3- 10 دقیقه فریاد هو هو هو و جنبش و تحرک __ ذکر صوفیانه ی هو باعث می شود تمام انرژی های آزاد شده به سمت بالا حرکت کنند و تبدیل به انرژی الهی گردد . در این مرحله تا می توانید خود را خسته کنید گویی که می خواهید به زندگی خود پایان دهید و مانترای هو را هرچه عمیق تر و کوبنده تر تکرار کنید
4- 15 دقیقه ایست کامل __ در جای خود میخکوب شوید . در هر وضعیتی که هستید همانند سنگ شوید کاملا بی حرکت .. این توقف به شما کمک میکند به مرکز خویش بیوفتید .. پس از آن همه انرژی آزاد شده و پاکسازی ، اینک زمان آن رسیده که درونتان آغاز به کار کند . اگر بدنتان افتاد بگذارید بیوفتد اما خودتان به طور ارادی حرکتش ندهید . اگر حقیقتا سنگ شده بمانید مرکز را حس خواهید کرد و تجربه ای بدست می آورید که هرگز نداشته اید که حتی لمحه ای از آن سروری شگرف دارد
5- 15 دقیقه رقص و سپاسگزاری از این شادمانی که تجربه کرده اید .

osho

تا چه وقت می خواهی نیرویت را خفته نگه داری ؟؟

تا چه وفت می خواهی عظمت خودت را نادیده بگیری ؟؟

وقت خود را در تردید هدر نده

اگر فرصتی را از دست بدهی ممکن است عمرها طول بکشد تا شاید فرصتی مشابه سر راه تو قرار گیرد .. !

اشو / یک فنجان چای

روزی امپراطوری مشهور در چین ، به دیدن یکی از اساتید ذن رفت . استاد ذن روی زمین می غلتید و می خندید .. امپراطور نمی توانست آنچه را می دید باور کند زیرا رفتار استاد بسیار غیر عادی بود ، بنابر این به استاد گفت : این رفتار شما غیر عادی است از ی

ک استاد انتظار نمی رود چنین رفتاری داشته باشد ، استاد به امپراطور نگاه کرد و گفت : آیا شما همیشه زه کمانتان را کشیده نگه می دارید ؟ یا آنرا رها هم می گذارید ؟
امپراطور پاسخ داد اگر همیشه زه کمان را کشیده نگاه دارم انعطاف پذیری خود را از دست خواهد داد و هیچ فایده ای نخواهد داشت .
زه کمان باید رها و آسوده بماند تا در زمان استفاده انعطاف پذیر باشد .
استاد گفت : و این همان کاری است که من انجام می دهم
لحظاتی هست که باید بسیار آسوده بود چنان آسوده که ناگزیر به پیروی از هیچ آداب و رسومی نباشی .

در هوای اشراق / اشو

بسیار صادقانه به قلبت احترام بگذار .

از قلبت نوری می آید که زندگی را روشن می کند و آن را در چشمانت شفاف می کند .

اشو

باگوان !

چطور می توانم بفهمم که چیزی را یافته ام ، به حقیقتی رسیده ام یا خیالی است ؟

ساده است : اگر این سوال ایجاد شد .. پس خیالی است

هر وقت حقیقتی را یافته باشی حتی اگر تمام دنیا بگویند که خیالی است ، درون تو هیچ شکی ندارد .

مزه ای از ملکوت / اشو

می توانی چیزی از درونت را کنار بگذاری ، اما بعد ھرگز یک انسان کامل نخواھی بود . برای مثال می توانی خشم را کنار بگذاری ، یا سکس را .

"کنارش بگذار ! " می توانی کنارش بگذاری ، اما بعد بخش مھمی از وجودت را کنار گذاشته ای . و اگر آن را کنار بگ

ذاری ، چگونه می تواند دگرگون شود ؟ آنگاه ھمیشه انسانِ نیمه خواھی بود . ھرچه که شوی ، کامل نخواھی بود . و بدون کامل بودن ، ھرگز نمی توانی آزاد باشی . بخش کنار گذاشته شده انتقام خود را خواھد گرفت. بخش سرکوب شده در درون غلیان خواھد کرد ، سعی می کند راھی به بیرون پیدا کند ، و تو ھمیشه دردسر خواھی داشت

کیمیاگری نوین . ت : حامد مهری
برای تهیه ی کتاب می توانید به این آدرس ایمیل بزنید

یاد گرفته ایم که هرگز در هیچ موقعیتی اختیار خود را از کف ندهیم .

در خنده ، گریه ، عشق و... هرگز از حد خارج نشویم . برای هر چیزی حدی وجود دارد و ما اجازه داریم تا حد پیش رویم ، البته پس از شرطی شدن این حالت خود به خود اتفاق می افتد . درس

ت مثل ترموستات !
تا اندازه ی خاصی پیش می روید و سپس ناگهان در ناخودآگاهتان اتفاقی می اقتد و خود به خود همانجا متوقف می شوید .
من به شما می آموزم که چگونه از این کنترل کردنها رها شوید و تنها با همین رهایی ست که انرژی می تواند آزادانه و بدون دخالت ذهن حرکت کند. در این صورت شادی و سرور بسیاری را خواهید چشید .
ما می توانیم از درختان و پرندگان شاد تر باشیم فقط باید یاد بگیریم چگونه بر ذهن کنترل کننده ی خود غلبه کنیم .

اشو - در هوای اشراق