شادي و تاثير آن در زندگي - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن هم وابستگان گمنام CODA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: نشریات و مطالب مربوط به وابستگان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=321) +--- موضوع: شادي و تاثير آن در زندگي (/showthread.php?tid=6405) |
شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2014-12-07 شادی ،رشدو تعالی نیکوترین خصلت در وجود آدمی است.شادی زمانی تجلی پیدامی کند که خوشی وناخوشی با هم باشند در آنصورت درک شادی ملموس ترمی گردد شادی آلام و رنجها را می پوشاند و زندگی می بخشد. شادبودنمان کارت دعوتی برای خداوند است تا از او دعوت کنیم در جریان زندگی مان قرار گیرد و امور زندگی مان را به دستان پر مهر او می سپاریم پرواضح است که مسرور واقعی کسانی هستند که در خدمت به خلق خدا همواره ساعی و کوشا هستند و برای یک روز خوب و سرتاسرشاد ، خدمت را در اولویت اولشان قرار می دهند با شادی امور بهتر انجام می گیرد و اهداف زندگی سهل الحصول ترمی گردد همواره سعی نمائیم که لبخند برلبانمان داشته باشیم زیراکه نقش بستن این زیباترین منحنی دنیا باعث جذب بهتر دیگران می شود و همچنین مسبب انتقال آن به دیگران می باشد. در مورد شادی و خنده می توان گفت که هربار انسان دهان به خنده باز مینماید ندانسته مدتی به عمر خود و دیگران اضافه می نماید و در ضمن خندیدن کمک به هضم غذا می نماید با شادی استرس های ناشی از عوامل بیرونی زندگی مان را مدیریت می نمائیم و راندمان کاری مان را افزایش می دهیم در کنار شادبودن عشق ،محبت ودوستی هایمان فزونی و ارتقاء می یابد. سعی كنيم که شادی را در زندگی مان بیشتراز قبل دخیل نمائیم و به نتایج خیره کننده آن در زندگی مان پی ببریم . برای اینکار باید چند نکته را در برنامه روزانه مان بگنجانیم. ابتدای هر روز وقتی که چشم می گشاییم از خدای مان بابت اینکه یک مجال 24ساعته دیگر در اختیارمان قرار داده تشکر و سپاسگذاری نمائیم و لبخند بزنیم و از او بخواهیم و سعی خودمان این باشد که در طول روز خدمتی هر چند کوچک اما از روی عشق به همنوعان خود داشته باشیم فرق نمی کند چه کسی باشد هرکس که در مسیر زندگی مان قرار گرفت آن عشق را نثارش نمائیم. در خانه ، محل کار ، مدرسه ، هنگام رفتن به محل کار ، در وسیله نقلیه ، به همکارانمان یا کار فرما ، استادان و معلمان یا شاگردان یا فرد مسنی که در خیابان نیاز به کمک ما دارد. این خدمت کوچک حتی می تواند گرفتن دست فرد مسنی برای عبور از خیابان باشد یا در وسیله نقلیه عمومی جایمان را به آنها بدهیم و یا آدرسی را درست و با مهربانی و عشق به کسی راهنمایی کنیم. از کارهای کوچک شروع کنیم سعی کنیم کمتر عصبانی شویم و قبل از عکس العمل های لحظه ای قدری فکر کنیم و موضوعات کوچک و کم اهمیت که موجب ناراحتی مان می شود را از خود دور نمائیم و برای داشتن روزی شاد از خداوند درخواست نمائیم . و در کل این خود انسان است که انتخاب می کند که شاد باشد یا در غم و اندوه به سربرد . انتخاب با توست! RE: شادي و تاثير آن در زندگي - mohsen..yazd - 2014-12-07 برای داشتن یک زندگی شاد حتما لازم نیست که شوخ طبع باشیم، حرکات موزون بکنیم و با رفتارهای جلف موجب قهقهه دیگران شویم. هنگامی که شما از یک حالت روانی متعادل برخوردار باشید آن چنان که ذهنتان در آرامش اندیشه کند و رفتارتان آرام کننده افکار خسته دیگران باشد، نوعی از لحظات شاد و متنوع را برای خود و دیگران فراهم ساخته اید. لحضاتی که عاری از هرگونه استرس، اضطراب و دلهره و نگرانی است.وقتی آدم ها بی دغدغه اوقات خود را سپری کنند راحت تر می توانند افکار خود را به سمت موضوعات شاد و سرگرم کننده سوق دهند. هنگامی که فکر و ذهن انسان درگیر مسایل استرس زا و بازدارنده می شود، ناخودآگاه در هاله ای از غم و اندوه قرار می گیرد که با دنیای شاد و متنوع در جنگ و تضاد است.برای رهایی از این حالت های ناخوشایند باید تغییراتی در رفتارمان اعمال کنیم تا افکار بازدارنده را در ذهنمان محدود و افکار شادی زا را افزایش دهد.بخشش، ما آدم ها عادت داریم قوانینی در ذهنمان تدوین می کنیم و هرکسی از آن ها سرپیچی کرد، ناراحت می شویم و او را نمی بخشیم. ما فکر می کنیم که با نبخشیدن او را تنبیه می کنیم و موجب سرزنش و ملامت وی می شویم. اما بهتر است بدانیم با نبخشیدن دیگران، بیشترین فشار روانی را به خود وارد می کنیم نه به او، زیرا تا زمانی که به این موضوع خاتمه نداده ایم ذهن ما همین طور درگیر آن موضوع ناراحت کننده است و مدام آن اتفاق را مرور می کند و موجب رنجش خود می گردد. با دیدن فرد مورد نظر دچار استرس می شویم و تمام رفتارهای او برای ما آزار دهنده و تحریک کننده می شود. حتی بعضی مواقع بی جهت از دیگران دلخور می شویم که چرا به او محبت یا مدارا کرده اند. علاوه بر این هنوز معلوم نیست که فرد مورد نظر از این که ما از او دلخور و ناراحتیم و او را نبخشیده ایم نادم و پشیمان است یانه؟! به هر حال چه پشیمان باشد چه نباشد ما با نبخشیدن دیگران موجب کش دادن موضوع می شویم که این امر بیش از هر چیزی به خود ما ضربه می زند و باعث دور شدن از لحظات شاد و سرزنده می شود.محبت، ما به دیگران محبت می کنیم تا به آن ها ثابت کنیم دوستشان داریم، محبت ما موجب خوشحالی آن ها می شود که در نتیجه خوشحالی آن ها ما هم احساس رضایت و خرسندی می کنیم. به همین ترتیب لحضات شاد و زیبایی برای ما و شخصی که مورد محبت ما قرار گرفته است رقم می خورد. هرچه محبت و مهربانی ما به دیگران بیشتر باشد تاثیرشان در شادزیستن ما بیشتر است. یادمان باشد که محبت به دیگران همیشه حس خوشایندی را در ما بوجود می آورد.عدم بدگویی، بد گفتن از دیگران ذهن را در حالت دفاعی قرار می دهد و موجب درگیری ذهنی ما با خودمان می شود. در واقع با بدگویی از دیگران، مجددا رفتار ناراحت کننده او را در ذهن تکرار می کنیم و موجب عصبانیت و آزار خود می شویم. بهتر است رفتارها و اتفاق های بد را در همان لحظه تولدشان، از بین ببریم و نگذاریم تا با افزایش طول عمرشان بیشتر باعث ناراحتی و خشم ما شوند.از رنج به فلاکت نرسیم، درد و رنج به انسان تحمیل می شود ولی فلاکت را خود او انتخاب می کند! بعضی از اتفاقات در زندگی غیرقابل کنترل است مانند مرگ، بلایای طبیعی و بیماری. احتمال این که هرکدام از این اتفاقات در زندگی ما رخ دهد کم نیست و هرلحظه امکان وقوع آن وجود دارد، اما چگونگی پذیرفتن آن ها موضوعی است که بین آدم های مختلف متفاوت است و نتایج سرنوشت سازی را در پی دارد. وقتی در شهری زلزله می آید و یک نفر تمام اعضای خانواده اش را از دست می دهد و تنها خودش زنده می ماند، راه های متفاوتی برای ادامه زندگی اش پیش رو دارد. می تواند تا آخر عمر یک گوشه بنشیند و به گریه و زاری بپردازد و روز به روز خود را بدبخت تر کند. می تواند خودکشی کند و به زندگی خود خاتمه دهد. می تواند در غم از دست دادن عزیزان خود را مجنون کند و آواره کوچه و بیابان نماید یا می تواند غم و غصه از دست دادن عزیزان را به این دلیل که دیگر کاری از او ساخته نیست، رها کند و با تمام قوا به ادامه زندگی خود بپردازد و با این کار موجب خوشبختی و خود و افتخار از دست رفتگان شود. در واقع به جای اینکه از مشکل پیش آمده خود را به فلاکت و بدبختی برساند، آن را رها کرده و برای بقا و تداوم خوشبختی خود تلاش می کند.دوست داشتن خود، قبل از اینکه از دیگران توقع داشته باشیم ما را دوست بدارند، خودمان، دوستدار خود باشیم. خیلی ها از این که خود را دوست بدارند احساس رضایت نمی کنند اما تا ما خودمان را باور نکنیم و نپذیریم، نمی توانیم ذهن پویایی داشته باشیم که موجب دلربایی دیگران شود. باید هرچه هستیم را بپذیریم چه خوب چه بد، برای خوب بودن همیشه می شود تلاش کرد و مهم این است که خودمان را دوست داشته باشیم تا برای خوب بودنمان تلاش کنیم. نقص های خود را ببخشیم و بدانیم که دیگران هم به گونه ای خودکار آن ها را نادیده می گیرند. همان طور که دیگران هم کاستی هایی دارند و برای ما خیلی ناراحت کننده نیستند، پس بهتر است با خود آشتی کنیم و به جای شرم و تاسف از آن چه نتوانسته ایم، برای رسیدن به آن تا آخرین توان تلاش کنیم.با افکار و سخنان بیهوده موجب آزار خود و دیگران نشویم، سخنانی که موجب تنش و استرس می شود گفتنشان روا نیست. بهتر است هر مطلب و گله و شکایتی را به زبان نیاوریم. کمی گذشت در چنین مواقعی باعث جلوگیری از جروبحث های بیهوده و اوقات تلخی های کسل کننده می شود.با کودکان بازی کنیم، رفتن به دنیای کودکان خالی از لطف نیست. یادآوری دوران کودکی لحظات زیبای را برای آدم ها رقم می زند، ضمن این که دنیای کودکان دنیای شاد و زیبایی است و بد نیست گاه گاهی به آن جا سری بزنیم. RE: شادي و تاثير آن در زندگي - زهرا20 - 2014-12-08 گاهی شاد زیستن برای ما بسیار سخت است یکی از بارزترین چیزهایی که میتواند یک انسان را شاد کند دیدن نکات مثبت دنیای پیرامون خود است. این شما هستید که این نکات را میبینید و انتخاب میکنید. یکی زیبایی های یک منظره و یا یک طبیعت دلنشین را میبیند یکی هم آشغالها و کثافات کف خیابان را میبیند و این دو نفر انتخاب کرده اند. RE: شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2014-12-31 RE: شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2015-01-03 RE: شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2015-01-03 اصلا" مهم نیست داری در لحظه ی اکنون چی کار میکنی، فقط تصمیم بگیر مراقبه کنی که از هر کاری که داری
در لحظه انجام میدی احساس رضایت و شادی کنی. مثلا" من از صبح شروع می کنم. از خواب بیدار می شیم، میریم مسواک می زنیم و در همون حال به صد تا چیز فکر میکنیم غیر از مسواک زدن. بعد میریم صبحونه میخوریم در حالی که فکرمون هزار جای دیگه است غیر از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر کاری که داریم انجام می دیم به همه چیز فکر می کنیم غیر از همون کار. این باعث می شه انرژی پنهان کارها رو دریافت که نمی کنیم، هیچ! کلی هم انرژی ذخیره شده مان را الکی خرج می کنیم! شرط رضایت اینه که در لحظه ی ابدی اکنون راضی و شاد باشی RE: شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2015-01-03 هر روز صبح وقتی چشمانم را باز میکنم به خودم میگویم: قدرت آن را دارم که روزم را شاد یا غمگین سازم، حق
انتخاب با من است... به یاد داشته باش، امروز از دیروز مسنتر شدی و از فردا جوانتری... اگر تنها یک لحظه برای رسیدن به رویاهایت باشد، آن لحظه امروز است... دیروز گذشت، فردا هنوز نیامده است. فقط همین امروز را داری، پس شاد باش...! RE: شادي و تاثير آن در زندگي - Atlas - 2015-02-01 شادی و شعف چیست؟ عرفا می گویند ما شادی هستیم،شادی عشق،شادی عشق ابدی
یعنی ذاتا شاد هستیم و باید شاد بمانیم. اما نبود هشیاری حضور و عدم بیداری در این شادی وقفه ایجاد می کند. مثال شادی و غم همانند مثال نور و تاریکی است. تاریکی وجود خارجی ندارد و بر اثر نبود یا کمبود نور معنی پیدا می کند. غم و غصه و درد هم همینطور است هر جا که شادی نیست غم مفهوم پیدا می نماید. درد و رنج علامت بخود آمدن است.رخی شادی را به آب دریا و غم را به کف آن تشبیه می کنند. آب همیشگی است اما کف روی آن فناپذیر است و دایما تغییرشکل می دهد. |