اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
داشتم فکر میکردم که: - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: پند آموز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=272) +---- موضوع: داشتم فکر میکردم که: (/showthread.php?tid=7262) |
داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * مقدار مشخصی پول دارم. میخواهم از این منبع برای سرمایه گذاری استفاده کنم. چه کنم؟
RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * مقدار مشخصی وقت دارم (مثلاً هفت روز در یک مسافرت). برای بیشترین لذت و استراحت، این منبع محدود را چگونه هزینه کنم؟ RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * مقدار مشخصی عمر دارم، این منبع محدود و تکرار نشدنی را برای چه چیزی صرف کنم. RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * مغز انسان برای اندیشیدن و یادگیری محدودیت دارد (انرژی و عمر و …). توان مغزم را برای یادگیری چه چیزی صرف کنم؟ عمرم را برای فهمیدن چه چیزی بگذرانم؟ RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * ظرفیت و منابع من در عشق ورزیدن محدود است، این منابع را برای چه کسانی هزینه کنم؟ RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 * میخواهم برای درک عالم هستی بکوشم. همهی داشتههای کوچکم را به چه ترتیب و ترکیبی صرف کنم تا به بهترین نتیجه برسم؟ RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 اگر اینشتین زنده بود و در برنامه های پاپ تلویزیون ایران حاضر میشد، ما از او دربارهی چه چیزی توضیح میخواستیم؟
دلایل موفقیتش؟ ریشه های شکستش؟ RE: داشتم فکر میکردم که: - Atlas - 2015-12-10 رنج های زندگی تنها در یک آپارتمان کوچک در عین شهرت؟
یا فرصتهایی که شهرت برای لذت و عیاشی فراهم میکند؟ شاید هم، هرگز با او مصاحبه نمیشد. چون او، از تصویر رویایی که ما دوست داریم، فاصله داشت. او دیگر نابغهی قرون نبود. او هم یکی بود مثل ما… |