اخيرا بمن ياد آوري شد كه من مسئول تمام كارهاي عالم نيستم . انتقالي غير منتظره اي در شغلم باعث شد كه به شهر ديگري منتقل شوم . و فقط يك هفته فرصت داشتم كه مكاني براي زندگي خانواده ام پيدا كنم . پس از سه روز ناموفق ..عصباني و ناراحت شدم . آنقدر به جلسات الانان رفته بودم تا درك كنم كه به آمدن يك جلسه نياز داشتم . گوش دادن به مشاركت ديگران در مورد مراقبت كردن از وظايفمان و توكل كردن به يك نيروي برتر به من يادآور شدند كه فقط ميتوانيم بهترين كار مربوط به خودم را انجام دهم . من ميتوانستم نهايت تلاشم را انجام دهم . اما نمي توانستم يك خانه را پديد آورم "بايد رها كرده و به خداوند مي سپردم" يك روز پس از جستجو كردنم ، مكاني مطلوب براي زندگي پيدا كردم . تقلا كردن و نگران بودن براي حل مشكلاتم به من كمك نكردند . سرانجام سهم خودم و توكل كردن به نيروي برترم براي بقيه كارها به من كمك كردند .

ياد آوري براي امروزم

آنچه كه من نمي توانم انجام دهم ، نيروي برترم مي تواند . وقتي كه "رها مي كنم و به خدا مي سپارم" از ريسك كردن و خطا كردن رها هستم . من ميدانم كه در قبال مسائل زيادي عاجز و ناتوان هستم . امروز ميتوانم با دانستن اينكه من قدرت از بين بردن خواست خدا را ندارم ، به آرامش برسم .
" براي غمهاي بزرگ زندگي شهامت داشته باش و در قبال غم هاي كوچك صبور باش و هنگاميكه جدي و با نهايت سعي و تلاش امور روزانه ات را به انجام مي رساني ، در آرامش بخواب ، خداوند بيدار است .