آیا فکر می کنم با مقداری زمان پاکی یا شرایط متفاوت زندگی قادر به کنترل مصرف خواهم بود؟

خير حتي پس از کذشت چند سال من نمي توانم هيچ نوعي مادي مخدری را کنترل کنم اگر در ذهن دنبال راهی برای کنترل مواد باشم مفومش این است که هیچ شنا ختی از بیماری اعتیاد ندارم لازم است دوبار ه روی اصول الويه انجمن تمررکز کنم این نیز یک تو هم است که می کنم می توانم کنترل شده مصرف کنم با اولین بار مصرف این جر یان دوباره وسرعت بیشتر نسبت به گذشته به حرکت در خواهیم اورد

خیر به قول یکی از اعضا من خیارشور هستم و هیچکاه خیار نمیشوم و عوض شدن شرایط زندگی یا عوض کردن شهر باعث این نخواهد شد که بتوانم مصرفم را کنترل کنم. هر اتفاقی بیفتد مهم نیست من نباید مواد مخدر استفاده کنم

بهبودی طول وعرض ندارد فقط باید در مسیر باشی .توفف مساوی است با عقب گرد در بهبودی .
من کنترلی روی رفتار و احساسات و افکارم ندارم .اکثر رفتارهای منف من از سر اجبار است نه تصمیم خودم .لذت کنترل شده و جود ندارد و هر کاری مغایر برنامه باشد نشانه رشد بیماری ماست 

اگر فکر کنم با مقداری زمان پاکی یا شرایطی متفاوت قادر به کنترل خواهم بود یعنی عاجز نیستم وهیچ شناختی ازبیماریم نداشته وهنوز بااقراربه عجزم در ابتدای قدم یک مشکل دارم.اگر پذیرفته ام که عاجزم، پس راه روشن ومسیر مشخص است و چیزی غیر از این بهانه و دست آویزی بیش نیست...    

توهم کنترل مواد مخدر در سر همه ما معتادان بقول معروف ملکه ذهنمان شده است، این توهم سالها من را از مسیر بهبودی خارج کرده بود. فکرم دائم روی کم کردن و جایگزین و مصرف به همان اندازه که فکرم میگفت، همین اندازه کافی است و بیشتر از این مصرف نکن و صد دلیل و بحران که تو میدانی و میفهمی و میتوانی، در حالیکه من با این وسواس و وسوسه فکربکر احمقانه خودم کاملاً آشنا هستم. باور اینکه من حتي پس از گذشت چندین سال میتوانم نوعی مواد مخدر مصرف کنم که بتوانم آن را کنترل شده مصرف کنم، باید به بهبودیم شک کنم. من نميتوانم هيچ نوعي مادي مخدری را کنترل شده مصرف کنم. اگر درذهنم دنبال راهی برای کنترل کردن موادمخدر باشم. مفهومش این است که هیچ شناختی از بیماری اعتیاد ندارم. لازم است دوباره روی اصول اوليه انجمن که همین قدم اول است تمرکز کنم.
 

خیر من در مقابل بیماری اعتیاد و نواقص خودم عاجز هستم من بیشتر از دوروز در چندین سال مصرفم نتونستم پاک بمونم من اگر این فکر به سرم بزنه که بعد از یک مدت پاکی میتونم بدون اصول انجمن پاک بمونم یعنی بیماری اعتیاد به من غلبه کرده و داره من رو بدبخت و بیچاره میکنه من اگر دوروز جلسه نیام آشفته میشم وبیماری مصرف میکنم چه برسه من بگم من در اصول نباشم و جلسه نیام و باراهنما مشورت نکنم و بهبود پیدا کنم و یا بتونم برنامه ریزی شده مصرف کنم نمیشود نمیشود و شاید به بدتر از زمان مصرف قبلم برگردم من در هیچ شرایطی به غیر از بودن در اصول انجمن معتادان گمنام نمیتونم به پاکی برسم و بهبود پیدا کنم خدایا کمکم خدایا کمکم کن در مقابل بیماری اعتیادم عاجز باشم و هیچوقت این فکرا به کلم نزنه که میتونم کنترل شده مصرف کنم من اجبار به مصرف دارم من بیماری اعتیاد دارم من بیماریم با یک بار مصرف چنان شعله ور میشه که باعث بدبختی زندان تیمارستان و مرگ خودم و خانوادم میشه

45-کنترل کردن یعنی درمرکزبیماری قرارگرفتن وزندگی کردن بامرض. کنترل کردن یکی از شاخه های انکاربیماری اعتیاداست حتی فکرمصرف کنترل شده منوحتما به لغزش خواهدرساندمن نسبت بمصرف موادمخدرآلرژی دارم ودیگه توانایی مصرف ندارم من بایستی آمادگی روبروشدن باشرایط بدوخوب زندگیم روتوهرمقطع از بهبودیم داشته باشم وباهرزمان پاکی فقط برای امروز بیماری ومصرفم رومتوقف کنم ماهیت مرض من اینه که هرزمان استارت مصرف روبزنم سریع وسوسه واجبار بمصرف خواهداومدودرهیچ مقطعی وتحت هیچ شرایطی مصرف کنترل شده امکانپذیرنخواهدبودبیماری منوافراط ولذت طلبی وزیاده خواهی تغذیه میکنه ومن مال کنترل کردن نیستم.این ناآگاهی هایمان است که ماروبه گمراهی وعیش وعشرت میکشونه یادمون باشه آزموده راآزمودن خطاست?