· افکار و احساسی که درست قبل از خسارت زدن به کسی داشتم چه بوده اند ؟

شخصي

شخصی

73_زمانی خسارت میزنیم که درآن لحظه اجباربه مصرف یکی از نواقصمان را داریم.احساسم درآن زمان ،شاید احساس لذت طلبی،گاهی انتقامجویی وزمانی هم سرکوب کردن احساس گناه وخجالتم ویابعضی مواقع تاییدطلبی وخیلی از مواقع بخاطر نادانی وجهلم وبدون هیچ فکرواحساسی.
وافکارم، همیشه میگفت حق توست وکاربدونادرستی نمیکنی وباتوجیه کردن وآوردن دلایل به ظاهرموجه ولی غیرواقعی خودم را کاملا برحق جلوه میدادم.
زمانی فکرمارادراحساس میبرد وزمانی برعکس احساس مارا به فکر میبرد.
ومن اقرارمیکنم که افکارواحساسات بیمارگونه ام همیشه بمن دروغ میگویند.
درکل درگذشته هم قلبا ازخسارتی که میزدم اصلا رضایت نداشتم اما بدلیل اجبار درمصرف نواقصم وفعال بودن بیماری اعتیادم خیلی از باورها واعتقاداتم را نادیده گرفته وخسارت میزدم.الان هم زمانی که با بیماریم زندگی میکنم باز هم مرتکب همان رفتار غلط گذشته میشوم وخسارت ببار میاورم.
افکارواحساس خوبی نداشتم حال خوبی هم نداشتم وفقط اجبار به مصرف نواقصم بودکه مصرف یک نقص نواقص دیگر راهم بدنبال خود می آورد?