· تا چه اندازه ترس اینکه با کارکرد این قدم تبدیل به چه نوع انسانی خواهم شد ، هنوزدر من وجود دارد ؟ آیا از زمان شروع به کارکرد این قدم تقلیل یافته است ؟

نواقص من ابزارهای کاذب من در زندگی بود که من سالها با انها خو گرفته بودم.انها مهارتهای غیرواقعی من در برخورد با مشکلات و مسایل زندگی بود.من با انها بزرگ شده بودم و طریق دیگری جز انها بلد نبودم و طبیعی بود که ترس داشتم اگر انها را از دست بدهم دیگر در زندگی لذتی برایم باقی نماند اما به مرور دست از لجاجت برداشتم.دیدم وقتی برای گرفتن حقم مثلا اگر پرخاشگری نکنم بهتر نتیجه میگیرم و......

ترس از تغییر کردن باعث چسبیدن ما به نواقص می شود . وحشت داشتن از دنیا نا شناخته و یکی هم مقایسه کردن که باعث می شود ترس گریبان ما را بگیرد .برطرف کردن وابستگی خود لذت دارد و قطع وابستگی هم درد ناک است ولی باعث بی نیازی و آزادگی می شود .لذت واقعی بعد از وابستگی از نواقص هویدا می شود . مقایسه خود با دیگران خصوصا افرادی که فکر می کنیم نقص ندارنند اما ما دوستشان نداریم . ترس نشان می دهد که اعتماد و ایمان کافی به نیروی برتر و برنامه نداریم یا کم است . یک ترس از خودم که می ترسم به خاطر درد تغییر نکنم و یک ترس هم هست که نتوانم تغییر و در راستا ی برنامه حرکت کنم اما ایمان اعتماد و آگاهی و از بین رفتن باورهای غلط باعث از بین رفتن ترسها می شود ....دوری از خطا و اشتباه ترس را کم می کند .

20__ترس ازتغییریعنی عقب نشینی وایست کردن یعنی اجازه پیشرفت به بیماری دادن،ترس از تغییراجازه نمیده تاازنواقصمون جدابشیم وزیربنای این ترس ما ناآگاهی ووحشت داشتن ازدنیای پیش رو وناشناخته ومقایسه انسانی که قرار است بشویم باچیزی که الان هستیم. درست است که قطع وابستگی دردناک وترس آور وسخت است اماباید به این باوررسیده باشیم که با جدا شدن ازنواقص ووابستگی هایمان چه زندگی آرام وزیبایی همراه باآرامش خواهیم داشت که باعث بی نیازی ورهایی ما ازاین زندان اجبارخواهدشد.تقویت روند ایمان آوری ورسیدن به اعتمادوبالابردن آگاهی وازبین بردن باورهای غلط ودورشدن از رفتارهای ناهنجار باعث ازبین رفتن ترس هایمان میشود.دوری از خطاواشتباه ودروغ هم ترس هایمان راکمترمیکند.ترس ازتغییرباعث رکودبهبودی ودرجازدن ودرگذشته زندگی کردن میشود.وگاهی اوقات که ایمانمان ضعیف میشودمیترسیم که دیده نشویم وزندگی یکنواخت وکسل کننده ای پیداکنیم پس دچارترس وتردیدمیشویم.اقرار به عجزهاوترس هایم استارت حرکت درمسیربهبودی و روندایمان آوری وتسلیم من است زمانی ترس برماغلبه کرده وبه سراغمان میایدکه ناآگاه باشیم وایمانمان متزلزل شده باشد یعنی رابطه مان باخداوندکمترشده ویااوراکنارگذاشته باشیم.یادمان باشدآرامش درآگاهیست وترس نشانه بی ایمانی وبرای اینکه ترس هایمان ازبین برودبایدآگاهیمان رابالابرده وایمانمان رامحکمترکنیم.نگرشی کوتاه به گذشته ودوران بهبودی کمک میکندتا ایمان واعتمادبدست آمده رادراین قدم تقویت کنیم وازتجربه های بهبودی دوستانی که این قدم راکارکرده اند ودرزندگیشان موفق بوده اندانگیزه وانرژی لازم رابرای حرکت درمسیربهبودی بدست بیاوریم.باباوری که ازخداوندبدست اورده واعتمادی که به او کرده ام میدانم که درهمه حال اوحافظ منست واطمینان دارم که باکارکردن این قدم وبرطرف شدن نواقصم آدم بی خاصیتی نخواهم شد.باوردارم آنچه که ازانجام قدم 6 برایم پیش خواهدآمداز کلکسیونی،که ازانواع ترسها،رنجشها و اضطراب های روحی که در درون خودجمع آوری کرده ام،بهترخواهدبود. دیگربانواقصم جنگ ندارم آنهاراپذیرفته ام وباآنهادارم درصلح زندگی میکنم وآمادگی وآرامش پیداکرده ام تاخداوندآنهارابرطرف کند.بله درقدم 6 ترسهایم خیلی کمترشده وافکارمخرب کمتربه سراغم میایند وباوردارم باکارکردن این قدم روابط وزندگیم بهتروانسانی تر خواهدشد ، اززندگیم لذت خواهم برد اماطبق اصول وبا قاعده درست وبازندگی فقط برای امروز .?