پيوست و توضيح كاركرد قدم‌هاي 7و6 :
هر يك از وابستگي‌هايي كه از دوران كودكي در ما پيدا مي‌شود براي حفظ موقعيت خود از ابزار‌هايي بهره مي‌گيرند كه ما آنها را نواقص اخلاقي و شخصيتي مي‌خوانيم. اين ابزارها در مكاتب مختلف ديني، عرفاني، فلسفي، به عنوان نقص ضعف، يا گناه ذكر شده است. بررسي و پذيرش نواقص اخلاقي، ما را در جهت شناخت و تشخيص آنها و روبرو شدن با خود واقعي هدايت مي‌كنند. ولي مي‌تواند كمكي باشد براي انتخاب ابزارهاي مناسب براي رفع و نهايتاً تعديل چيزهايي كه ما را در حالت جنگيدن و احساس گناه و شرمندگي قرار مي‌داد. شاخص‌ترين ابزار شناخت و اندازه‌گيري نواقص در رنجش‌هاي ما در قدم چهارم است . مشكل بزرگ و اصلي ما كمبود قدرت است. ما مي‌دانيم اين قدرت در دستان خداوند است. ما با تمايل مي‌توانيم از آن بهره بگيريم. مسلماً وقتي با خدا نيستيم از قدرت او نمي‌توانيم بهره بگيريم. اين خلأ قدرت هميشه ما را به سمت و سوي وابستگي‌هاي جديد و مشكل‌ساز مي‌كشاند. مثلاً خود محوري بر مبناي ترس از كمبود قدرت شكل مي‌گيرد مجبور مي‌شويم كه خودمان را با ابزار نواقص شخصيتي مجهز كرده به جنگ دنيا و مخلوق برويم. در نهايت موجب دل مشغولي ما به مردم، شهرت، ثروت، مقام، منصب، روابط، دنيا، و... مي‌شود. و براي حفظ آنها مجبور به انجام رفتارهاي بيمارگونه مي‌شويم. معمولاً ما به جاي روابط انساني و اخلاقي از رفتارهاي غير اخلاقي و ناسالم استفاده مي‌كنيم.
قدم ششم قدم هفتم
ترس عشق و شهامت
وابستگي به مخلوقات خدا وابستگي به خدا
ناصادقي صداقت
تعصب روشن بيني
توقع از ديگران درك و پذيرش
تقليد و تقلب خلاقيت و راستي
تنبلي و مفت‌خوري تلاش و پرداخت تاوان
زور و اجبار تمايل و پيشنهاد
بدخواهي خير خواهي و دعا
هر يك از وابستگي‌هايي كه از دوران كودكي در ما پيدا مي‌شود براي حفظ موقعيت خود از ابزار‌هايي بهره مي‌گيرند كه ما آنها را نواقص اخلاقي و شخصيتي مي‌خوانيم. اين ابزارها در مكاتب مختلف ديني، عرفاني، فلسفي، به عنوان نقص ضعف، يا گناه ذكر شده است. بررسي و پذيرش نواقص اخلاقي، ما را در جهت شناخت و تشخيص آنها و روبرو شدن با خود واقعي هدايت مي‌كنند. ولي مي‌تواند كمكي باشد براي انتخاب ابزارهاي مناسب براي رفع و نهايتاً تعديل چيزهايي كه ما را در حالت جنگيدن و احساس گناه و شرمندگي قرار مي‌داد. شاخص‌ترين ابزار شناخت و اندازه‌گيري نواقص در رنجش‌هاي ما در قدم چهارم است . مشكل بزرگ و اصلي ما كمبود قدرت است. ما مي‌دانيم اين قدرت در دستان خداوند است. ما با تمايل مي‌توانيم از آن بهره بگيريم. مسلماً وقتي با خدا نيستيم از قدرت او نمي‌توانيم بهره بگيريم. اين خلأ قدرت هميشه ما را به سمت و سوي وابستگي‌هاي جديد و مشكل‌ساز مي‌كشاند. مثلاً خود محوري بر مبناي ترس از كمبود قدرت شكل مي‌گيرد مجبور مي‌شويم كه خودمان را با ابزار نواقص شخصيتي مجهز كرده به جنگ دنيا و مخلوق برويم. در نهايت موجب دل مشغولي ما به مردم، شهرت، ثروت، مقام، منصب، روابط، دنيا، و... مي‌شود. و براي حفظ آنها مجبور به انجام رفتارهاي بيمارگونه مي‌شويم. معمولاً ما به جاي روابط انساني و اخلاقي از رفتارهاي غير اخلاقي و ناسالم استفاده مي‌كنيم.
قدم ششم قدم هفتم
ترس عشق و شهامت
وابستگي به مخلوقات خدا وابستگي به خدا
ناصادقي صداقت
تعصب روشن بيني
توقع از ديگران درك و پذيرش
تقليد و تقلب خلاقيت و راستي
تنبلي و مفت‌خوري تلاش و پرداخت تاوان
زور و اجبار تمايل و پيشنهاد
بدخواهي خير خواهي و دعا