آیا از دیگران برای ادامه از اعتیاد خود سوء استفاده میکنم؟ چگونه؟

4F4F][size=medium] سو استفاد کردن يکي از نقص هاي است که من در مسیر اعتیاد یاد گرفتم .گاهی برای حفظ اعتیادوپیشبردزندگی ام از این نقص ها استفاده می کردم
همیشه از نا اگاهی دیگران وحق چانبی و خود محوری از دیگران به عنوان پله ونردبان استفاده می کردم تا به خود خواهی هایم برسم وبا در نظر گرفتن احساسات دیگران بها دادن به هوای نفس ترس از اینده ترس از واقعیات باورهای غلط و الگو های رفتاری نامناسب از دیگران
سو استفاده می کردم

بله از طریق احساس و عاطفی و با تحریک احساسات و عواطف انها . نکته مهم این سوال این است که نیت ما سوءاستفاده از دیگران نیست بلکه زمانی که در شرایط بیماری قرار میگیریم نا خواسته این کار را انجام میدهیم و زمانی که در بحران قرار میگیریم و اجبار پشت سرش باشد . سوءاستفاده گر میشویم البته زمانهایی هم به به خاطر ارام بودن و خجالتی بودن و چشم پوشی انها از اشتباهات من این گونه رفتارها را انجام میدهم امیدوارم این تجربه به دردتون بخوره

طبیعیترین کاری که در زمان مصرف انجام میدادم سو استفاده بود مخصوصا سو استفاده مالی اما بیشتر از خانواده ام.من همانند طوفانی بیرحم زندگی خانوتده ام را به تباهی کشیدم.امروز حدود 12 سال است که پاکم اما حالا حالاها باید کارهای خوب انجام دهم تا شاید ذره ای جبران کرده باشم

یکی از دلایل عمده که ما امروز از خودمون هم سو استفاده میکنیم اعمال رفتار و عادات بد گذشته است که قسمتی از بیماری اعتیاد ماست ما تا زمانیکه در معرض بیماری باشیم و با بیماری زندگی کنیم یکسره در حال سو استفاده از خود و دیگرانیم

بله ، در زمان مصرف من تنها به چند چیز فکر می کزدم تهیه مواد ، پیدا کردم محل مصرف مواد و مصرف آن ، به هر قیمتی به این موارد باید دسترسی پیدا می کردم بدون آنکه متوجه باشم چه کاری انجام می دهم همچون طوفانی بی رحم زندگی خودم و اطرافیان را ویران می کردم ، به قول کتاب من از مواد مخدر استفاده ، سوء استفاده و استفاده نا بجا می کردم .

ذات بیماری اعتیاد با سوء استفاده کردن عجین است .سوء استفاده کردن از خانواده وجامعه اطرافم و...
اما واقعیت این است که امروزهم که از اعتیاد فعال رهایی یافته ام گاهی اوقات این نقص در وجود من فعال میشود که وجه ای دیگر از نواقص من است. لذا امیدوارم که با رشد روحانی به حداقل رسیده ویا حتی اگر لیاقت نشان دهم کاملا از بین رود...
 

سلام.ارمانم ومعتادم.بله من در گذشته برا اينکه بتونه اعتيامو حفظ کنم دست به هر کاري ميزدم مثلا از اعتماد ديگران سو استفاده ميکردم و خودمو به خواستهايم ميرسوندم.حالا هر چي که بود اعتياد من در مصرف مواد خلاصه نميشد در خيلي از موارد ديگر به ديگران خسارت ميزدم جسمي روحي مالي معنوي  هميشه سعي ميکردم چون فرصت طلب بودم

بله چون یک معتاد شخصیت چند گانه دارد .چگونگی هم بستگی به شرایط دارد که چگونه سواستفاده بیشتری انجام بدهیم در آن زمان بسیار نکته سنج و ریزبین می شویم که همه چیز را به نفع خود تمام کنیم .در دوران مصرف از خودم و خانواده و از اجتماع به صورت های گوناگون سو استفاده می کردم .اما سعی ما در دوران بهبودی این است که از همه کس و همه چیز و از کل نظام هستی حس استفاده را ببریم

مسئله استفاده و سوءاستفاده نوع شیوه تربیتی در خانواده معتادان است و از همان دوران کودکی روش و رویه سوءاستفاده کردن را آموزش میبینند و من هم به همین صورت با روش و شیوه سوءاستفاده کردن آشنا و ماهرتر شدم. من در مجموعه افرادی قرار داشتم که همه از هم سوءاستفاده میکردند و الان هم همین کاررا بلد هستیم.يکي از نقصهاي فعالی است که من در مسیر زندگی خصوصاً در دوران اعتیادم یاد گرفتم. روشی که برای حفظ بیماری اعتیادگونه خود وپیشبرد اهداف نادرست در زندگی ام از ایننواقص استفاده میکردم و از همان ابتدا متوجه بودم، که من دیگران را استثمار کرده و خودم را محق میدانستم که باید هر کاری با آنها بکنم. همیشه از سادگی و نا آگاهی دیگرانوحق بجانبی و خود محوری خودم به نفع بیماریم استفاده میکردم. از دیگرانبه عنوان وسیله پیشرفت و نردبان ترقی سوءاستفاده میکردم.البته با غرور و انکار به خودم و دیگران میگفتم که من سیاست دارم، تا باخودخواهی به منظور و خواسته هایم برسموبا در نظر گرفتن بزرگمنشی و احساسات انسان دوستانه به دیگرانبها میدادم و منت گردنشان میگذاشتم.همیشه با هوای نفس وترس از آینده و واقعیاتزندگی فراری بودم و باورهای غلط و الگوهای رفتارینامناسب از دیگران که آنها هم بنوعی سوءاستفاده میکردم.