اعتیاد من چگونه باعث آزار رساندن به خودم ودیگران شده است؟

از روي خود محوري غرور خشم عصبانيت خود خواهي تاييد طلبي و لذت جویي باعث ازار ديگران شده ام با خودمحوري موجب بروز مشکلات در زندگي اطرافيانم شده بودم غرور وخشم وعصبانيت من موجب سو ء استفاده از ديگران شده بود ومنيت وتاييد طالبي باعث شده بود که شخصيت معتاد خود افرين مي گفتم خسارت هاي که به خودم زدمک موجب فقر اقتصادی خرابی ظاهر اشفتگي زندگي ام شده بود خود خواهي باعث شده بود مشروب و مواد مخدر از از کنترل خارج مي شوم وبه ديژگران اسيب برسانم
کساني که با من در ارتباط بودند زیان دیدند چون اين جریان ان قدر قدرتش زیاد بود که همگی را به درون مي کشيد ومن قدرت ان را نداشتم که ان را متوقف کنم تعهد پذیر نبودم وموجب خسارت ردن به خودم به خانواده در کل با رفتار کردار وگفتار موجب خسارت به اطرافیان مان شده بودیم
من تکه ای از پازل زندگی هستم که اعتیاد مرا از جای خود بیرون اورده بود

اعتیادم باعث این شده بود که اسیبهای بسیار جدی جسمی و روحی به من وارد شود و همچنین به خانواده ام اسیبهای عاطفی زیادی بزنم.من مانند بادی سیاه زندگی همه را تباه میکردم و روز به روز ارزشهای انسانی بیشتر در من از بین میرفت

اعتیاد من خودآزاری و دیگرآزاری های فراوانی رابه همراه داشته است مثلا خود محوری" قضاوت"کنترل"مقایسه"سوءاستفاده"نپذیرفتن خود و دیگران"تعهد پذیر نبودن و ... نمونه های بارزاین آزارها بودند...

با سلام ارمانم ومعتادم هستم.من با مصرف مواد مخدر اول به خودم ازار ميرسوندم و با رفتارهاي بعد از مصرف به ديگران وقتي که مصرف ميکردم از رو بيماري عمل ميکردم چون از دنيا رنجش داشتم با رفتارهاي زشت و حرفهاي رکيک با ديگران حرف ميزدم وبا انها بد رفتار ميکردم از لحاظ روحي رواني جسمي زياد به خودم و ديگران ازار رساندم.

زندگی من آشفته شده بود هیچ گاه تصمیم درستی در زندگی نتوانستم بگیرم برای اطراقیان هم این مشکل را به وجود آورده بودم چون فکر می کردم عقل کل هستم .و باید دنیا حول محور من بچرخد .از روی عدم شناخت باید همه گوش به فرمان من باشند چون به دیگران وفکر آنها احترام نمی گذاشتم خود محور خودخواه بودم –خسارت های زیاد به خود وخانواده و دیگران زده ام بر اثر خود محوری وغرور به خود ودیگران صد مه زده ام و از انسانیت فاصله گرفته ام خسارات عاطفی روحی وروانی زیادی به خود ودیگران زده ام امروز باید مواظب باشم خسارت به خود ودیگران نزنم از خود خواهی خود محوری بی ملاحظه گی دوری کنم  اعتیاد ما فقط مصرف کردن نیست و بهبودی هم فقط قطع مصرف نیست .

 

 

                                          یکی از مهمترین ویژگی های مخرب اعتیاد ما در بخش ، خودآزاری و دگر آزاری فعال می باشد و لذا بر اساس همین شاخصه است که میگویم بیماری اعتیاد یک بیماری فردی نیست ، یعنی اعتیاد ما اینطور نیست که فقط به خودمان آسیب و یا آزار برساند ، اصولاً آزار رسانی و صدمه زدن و مشکل آفرینی ،  جزو ماهیت لاینفک بیماری اعتیاد ما می باشد و هر زمان که بیماری ما فعال باشد چه با مواد مخدر و چه بدون مواد مخدر لاجرم به علت عجز در مقابل بیماری شروع به آزار رسانی میکنیم ، اما زمان " پیک " این آزار رسانی ها موقعی است که ما در شرایط وابستگی های  شدید خارجی بخصوص موادهای افیونی قرار میگیریم ، بنابراین ، ما در زمان مصرف مواد مخدر از هیچ نوع آزار رسانی در حق خود و دیگران  مضایقه نکردیم و همه این آزارهای که میرساندیم علیرغم میل باطنی فقط بر این اساس شکل میگرفت که ما در مقابل بیماری اعتیادمان عاجز بودیم .

سلام دوستان -مادر من هم مصرف كننده سياه است و تحت پوشش كميته امداد- اما بيمار من باعث شد كه از اون هم دزدي كنم و از جنس اون يردارم - اينو گفتم چون من پول و همه چي دارم ولي بيماري كار خودشو ميكنه از خصلتهاي مواد اينه كه تورو دزد ميكنه حالاه ميخاد كارخانه داشته باشي يا مثل من مهندس باشي 

در ابتدا با شوخی و تفریح شروع کردم. وقتی متوجه اعتیادم شدم تلاشهای خودم را کردم. اما همه بی نتیجه بود و روزهای تباهی و بدبختی خودم را میدیدم، متوجه شدم که عدم آگاهی من از قدرت و ویرانگری موادمخدر از حماقت خود من بود. من شنیده بودم و در خانواده بدبختی خیلیها منجمله پدر خودم را دیده بودم، اما چرا من بدون تفکر و مشورت با اهل فن وارد جرگه مصرف کنندگان شدم. البته متوجه بودم که من حال و حوصله شنیدن نصیحتهای دیگران را نداشتم و اصلاً امکان نداشت اجازه مصرفم را از اهل فنی بگیرم. در این مرحله و رابطه خودم و دیگران را مقصر دانسته و انواع گوناگون اذیت و آزار را به خودم و سپس به دیگران هم میرساندم و با سوءاستفادهاز ديگران قصد انتقام گرفتن داشتم و با انجام این اذیت و آزارها مقداری دلم خنک میشد و عاقبت کارم به خودکشی کشید و دوبار به تنهایی و دوبارهم به افراد خانواده و خودم مرگ موش خوراندم و فقط خداوند به دادم رسید. او فهمید که من عقلم را کاملاً از دست داده و تنها به فکر خودکشی خودم و دیگر اعضای خانواده اقدام کردم.

25- اعتیاد من ازنظرجانی مالی معنوی روحانی حیثیتی روحی وروانی واحساسی با بدقولی بدحسابی دروغگویی وعده های سرخرمن دادن وبه تعهدات عمل نکردن ترورهای شخصیتی خودم خانواده ام توقع وسوءاستفاده زود رنجی وبداخلاقی ارعاب وتهدید وترساندن دیگران وسوءاستفاده از نقاط ضعف آنان بروز رفتارهای ناهنجارولاابالی بودن با خودمحوریهایم باآشفتگیهای ظاهری وباطنی بیماریهای جسمی وروانی رعایت نکردن قانون وضدقانون بودن با گرفتن آرامش از خودم واطرافیانم بالجبازیها واصراربرروی خواسته هایم ودرنظرنگرفتن حق وحقوق دیگران وضایع کردن آن وباخودآزاری ودیگر آزاری که از مهمترین ویژگی های شخصیتی معتادان وبیماری اعتیاد است... وبه عبارتی شکل وفرم بیماری اعتیادآزار رساندن است ودرنهایت وقتی معتادی مرضش فعال میشود علیرغم میل واراده باطنی اش به خود ودیگران آسیب وآزار میرساندوگاها هم از این آزار دیدن وآزار رساندن لذت هم میبرد واین یعنی یک رفتار پرخطر?