·3-· چرا نباید کار کرد این قدم را به تعویق انداخت؟

چون نیرو و انرژی حاصل از کارکردن 3 قدم قبلی به تحلیل نرود و بتوانم با خود روبروشم تغییر مرا به تاخیر نیاندازد

ارامش هستم یک معتاد
چون در قدم سه تصمیم گرفتم که تمام امورات زندگیمو به خداوند بسپارم و کارکرد قدم 4 یعنی عملکردن به این تصمیم.وبا کار کردن قدم 3 در من احساس امنیت و ارامشی ایجاد شده که در کارکرد قدم 4 بهم کمک میکنه و پشتوانه ی منه که اگر این قدم به تعویق بیفته به فراموشی سپرده میشه و ترس از کارکردن قدم 4 در من ایجاد میشه

هدف من در طی کردن مسیر بهبودی رسیدن به بیداری روحانی است و پله های این راه قدم چهارمی هم دارد. من نیاز است دردها و درگیری‌های حل نشده را پیدا کنم!
در اوایل ترس ز لغزش انگیزه قوی در من برای کارکرد قدم چهارم بود ولی بعدها دلایل دیگری نیز اضافه شد، من نیاز بود بدانم چرا زندگی برایم درداور و غیرقابل اداره است?
قدم چهارم چیزهای بدردنخور و استهلاکی واسقاطی را به من نشان داد و باعث شد یک رنجش به مدت طولانی ازارم ندهد!علت شکست در روابطم را نشان داد و علت ترسهای مسخره ای مه از کودکی همراه من بود

باید از گذشته بگذریم وازآن جدا شویم دیگر از گذشته واعمالی که انجام داده ایم هراسی نداشته باشیم زیر بار فشارهایی که زمانی با خود یدک می کشیدیم رها شویم تعویق انداختن باعث بی تفاوتی ودل سردی ما می شود رضایت مندی خود را از دست میدهیم خدا محوری را کنار و خود محور می شویم به خودمان گیر می دهیم وبه بیماری اعتیاد اجازه رشد شروع به تکرار اشتبا هات می کنیم رشد و تغییر را متوقف می شود

3-به این دلیل که دراینجا به تعویق انداختن عقب انداختن نیست بلکه سقوط کردن است وبابه تعویق انداختن هرقدم اثرات قدمهای قبلی هم ازبین میرود وهرآن خطربرگشت به سمت موادمخدرومصرف آن بیشترمیشودپس کارکردهیچیک از قدمهارانبایدبه تعویق انداخت چون حتی اگر چندلحظه فاصله بین تصمیم برای انجام کاری واقدام وعمل مابیفتدممکن است آن کاردیگرهرگزبوقوع نپیوندد بهبودی من درلحظه است واگرکارکرداین قدم به تعویق بیفتد بهبودیم بخطرمیفتدودریچه افکارم بسته میشود وامکان افتادن اتفاقات غیرقابل جبران هرلحظه برایم بیشتر خواهد شد?