2014-08-17، 11:34
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد،
دلم،
دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های!
نخراشی به غفلت گونه ام را،
تیغ
های،
های،
نپریشی صفای زلفکم را،
دست
و آبرویم را نریزی،
و آبرویم را نریزی،
دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است