.png?dateline=1409499825){kind=small}
2014-08-31، 09:54
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی‌نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی
که برده طاقتم جدایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که در ر‌ه تو من
نفس بریده در گذارم
بازآ ببین که در ر‌ه تو من
نفس بریده در گذارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی‌راهه‌ای خموش و تار، بی‌‌عبورم
بی‌راهه‌ای خموش و تار، بی‌‌عبورم
نمی‌توانم دگر برویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی
رهی نمانده تا رهایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که در ر‌ه تو من
نفس بریده در گذارم
بازآ ببین که در ر‌ه تو من
نفس بریده در گذارم