10_اول اینکه جبران خسارتم بدون تسلیم واقعی وفروتنی باشد،جبران خسارتم زوری واجباری باشدودیگران از روی ترس مجبوربه قبول جبران خسارتم باشند،اینکه خودم وجبران خسارتم راقبول نکنند،آبرو واعتباروعزت نفسم راازدست بدهم،بخواهندازمن انتقام بگیرندویاشکایت کرده وروانه زندان شوم،گمنامی ام را بین دوستان وفامیل بشکنند،دیدهاونگاههانسبت بمن عوض شده وهمیشه موردسوءظن قراربگیرم، امنیت مالی ام بهم بخورد،به اندازه جبران خسارتم نقدینگی نداشته باشم، ترس دارم ازاینکه ایمانم ضعیف شودو باورهایم خراب گردندو وسط جبران خسارت کم بیاورم ویاکلاپشیمان شوم، میترسم نتوانم باطرف هایم همدل وهمدردشوم ویابابرخوردبدآنهابرخوردی بدترکنم،ویاتوقع دارم که اگرمن کاردرست راانجام میدهم طرف مقابل من هم بایدکاردرست راانجام دهد،یااگرجبران خسارت مالی میکنم باید حتمأجایش پر شودویاترس از اینکه آیابعدازجبران خسارت عزت واحترامم سرجایش خواهدماند؟
ولی قلبأ میدانم که من هیچ توقعی ازطرفهای مقابلم نخواهم داشت وباتمام این اوصاف ایمان دارم که باتوکل بخداومشورت باراهنمایم حتمأباید این مسیربابهترین عملکرد ازطرف من طی شود.باوردارم که آزادی ورهایی وسبک شدن روح وروانم که بعدازجبران خسارتهایم حتمأ برایم اتفاق میفتد خیلی بیشتروزیباترازآن است که ترسهاوتوقعاتم بخواهندجلویم رابگیرند ومیدانم که اینکار رابایدانجام دهم چون پذیرفته ام که این خسارتهارامن زده ام واین جبران خسارتهاهم مال من است ومن بدون هرگونه اعتراضی این کار روحانی رابایدانجام بدهم واجازه ندهم توجیه وبهانه هامانع انجام جبران خسارتهایم بشوند.
هنر،حذف کردن مشکلات زندگی وپاک کردن صورت مسئله نیست،،بلکه حل کردن مسایل ومشکلات زندگی با کمک خداوند است.?