6_اول کاری که کردم یک باورمسئولانه برای خودم درست کردم وخدارا آگاهانه پذیرفتم نه ازروی ترس وتعاریف دیگران. وبعد،باحضوردرجلسات گوناگون وگفتگو ومطالعه کتب دینی وفلسفی وعرفانی و اخلاقی وهمچنین نشریات انجمن واستفاده ازتجارب دیگردوستان بهبودی ورعایت اصول روحانی نهفته در12قدم حضوردرجلسات بهبودی وگرفتن راهنما ورهجو وکارکردن وانتقال قدم ها خدمت کردن خصوصا به خانواده صحبت کردن باهمدردانم وتجربه گرفتن وتجربه دادن، باصله رحم کردن وانجام کارهای خیر و عام المنفعه وکمک به کسانی که خواهان کمک هستند،استفاده ازاعتقادات وباورهای دینی،درجهت افزایش این روحانیت،وبررسی کردن چگونگی باورها واعتقاداتی که قبلاداشتم،وتعصب و ورفتارخودمحورانه را نسبت به آنها کنارگذاشتن وپذیرفتن قلبی باورهای امروزم،که باعشق وآگاهی به آن رسیده ام وپذیرش شنیدن باورهاواعتقادات دیگران.
من امروزه برای کاوش درروحانیت خودم وتقویت باورها وروندایمان آوریم به هرجا وهرچیزی رجوع میکنم بدون اینکه هیچگونه تعصبی ازخودم درموردخاصی نشان بدهم.
مهم این است که اجازه ندهم کاوش در روحانیتم باعث شودتامن ازانجمنم جدا شوم وفراموش کنم مرضی دارم به نام بیماری اعتیاد.?