2015-02-27، 12:03
همانطوری که بیماری اعتیاد برای هر کسی ممکن است با سواد و بی سواد بزرگ و کوچک پیر و جوان زن و مرد پولدار و فقیر رنگ و نژاد و جنسیت هم نمیشناسد بهبودی در NAهم برای همه است.
تنها لازمه عضویت تمایلی است که یک معتاد به قطع مصرف دارد و خواستن شرط انجام هر کاری است.
سنت سوم به ما میگوید تو حق قضاوت و انتخاب در مورد تازه وارد را نداری همانطور که در مورد تو روز اول قضاوت نشد تمایل امری شخصی و درونی است نه در چهره و مربوط به خود شخص میشود. من حق هیچگونه قضاوتی ندارم .
این سنت به همه همدردان من آزادی میدهد که بتوانند در جلسات شرکت کنند درب جلسات باید همیشه بر روی آنها باز باشد من قاضی نیستم و از درون کسی خبر ندارم وقتی قضاوت میکنم اگر درست باشد مغرور میشوم و غرور مرا از خودم و دیگران جدا میکند و اگر نادرست قضاوت کنم درد میکشم که از انصاف و عدالت و عشق بلا عوض دور میشوم.
وقتی خودم را زیر بار گران قضاوت خلاص میکنم به تازه واردین فرصت استفاده آزادانه بهبودی را میدهم و به خودم این امکان را میدهم که به جای استفاده از کله و فکر بیمارم از قلبم و با عشق به تازه واردین که پر از درد و رنج و نا امیدی به جلسه آمده اند نگاه کنم و به او خوش آمد بگویم و به او احساس امنیت بدهم و با بیان بهبودی خودم به او امید بدهم همدلی و گوش دادن به حرفهایش بدون قضاوت مفهوم سنت سوم است.
وقتی تازه واردی به جلسه می آید آینه دیروز من است و من نیز باید آینه فردای او باشم پس با زیر پا گذاشتن غرور و خودخواهی در آغوشش میگیرم و به همان صورتی که هست بدون در نظر گرفتن وضع ظاهری و مالی"سن و سال " مرام و مسلک او را میپذیرم و با رفتار و خدمت صادقانه حق انتخاب را به تازه وارد میدهم .
با پذیرفتن تازه وارد بدون قید و شرط باعث احساس تعلق"علاقه و احساس آزادی در انتخاب پاکی و بهبودی در او میشویم و با رعایت این نکات و اصول روحانی در واقع دعوتی بدون قید و شرط از کسانی کرده ایم که با تمایل به پاکی و بهبودی به جمع ما پیوسته اند.
همدردی " تحمل" قضاوت نکردن " دیدن نکات مثبت" کمک رسانی یکسان " سرویس دادن به تازه وارد " آزادی و حق انتخاب.....مفهوم سنت سوم است.
تنها لازمه عضویت تمایلی است که یک معتاد به قطع مصرف دارد و خواستن شرط انجام هر کاری است.
سنت سوم به ما میگوید تو حق قضاوت و انتخاب در مورد تازه وارد را نداری همانطور که در مورد تو روز اول قضاوت نشد تمایل امری شخصی و درونی است نه در چهره و مربوط به خود شخص میشود. من حق هیچگونه قضاوتی ندارم .
این سنت به همه همدردان من آزادی میدهد که بتوانند در جلسات شرکت کنند درب جلسات باید همیشه بر روی آنها باز باشد من قاضی نیستم و از درون کسی خبر ندارم وقتی قضاوت میکنم اگر درست باشد مغرور میشوم و غرور مرا از خودم و دیگران جدا میکند و اگر نادرست قضاوت کنم درد میکشم که از انصاف و عدالت و عشق بلا عوض دور میشوم.
وقتی خودم را زیر بار گران قضاوت خلاص میکنم به تازه واردین فرصت استفاده آزادانه بهبودی را میدهم و به خودم این امکان را میدهم که به جای استفاده از کله و فکر بیمارم از قلبم و با عشق به تازه واردین که پر از درد و رنج و نا امیدی به جلسه آمده اند نگاه کنم و به او خوش آمد بگویم و به او احساس امنیت بدهم و با بیان بهبودی خودم به او امید بدهم همدلی و گوش دادن به حرفهایش بدون قضاوت مفهوم سنت سوم است.
وقتی تازه واردی به جلسه می آید آینه دیروز من است و من نیز باید آینه فردای او باشم پس با زیر پا گذاشتن غرور و خودخواهی در آغوشش میگیرم و به همان صورتی که هست بدون در نظر گرفتن وضع ظاهری و مالی"سن و سال " مرام و مسلک او را میپذیرم و با رفتار و خدمت صادقانه حق انتخاب را به تازه وارد میدهم .
با پذیرفتن تازه وارد بدون قید و شرط باعث احساس تعلق"علاقه و احساس آزادی در انتخاب پاکی و بهبودی در او میشویم و با رعایت این نکات و اصول روحانی در واقع دعوتی بدون قید و شرط از کسانی کرده ایم که با تمایل به پاکی و بهبودی به جمع ما پیوسته اند.
همدردی " تحمل" قضاوت نکردن " دیدن نکات مثبت" کمک رسانی یکسان " سرویس دادن به تازه وارد " آزادی و حق انتخاب.....مفهوم سنت سوم است.
هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر