2014-01-13، 01:07
بيماري من خودخواهي و خودمحوري است، هرگز اجازه به كسي نميدادم كه برخلاف خواستهي من حرفي و يا كاري انجام بدهد، امّا سعي كردهام محيطي صميمي در منزل ايجاد كنم كه همه به راحتي عقايد خود را بيان كنند بدون اينكه آنها را دشمن و ضد منافع خودم فرض نمايم، هركسي با هر عقايد و هر رفتاري ميتواند در خانهي من بسر برد و حرف خود را به راحتي بزند، همينطور ديگران اجازه دارند به امورات و كارها و مسئوليتهاي خودشان برسند، بدون اينكه من در كارشان دخالت و مخالفت كنم و تا كسي از من كمك نخواسته است در كارهايش مداخله نميكنم، سعي ميكنم كه به عقايد و قوانين و سنتهاي فردي و اجتماعي كشور و مردم اطرافم احترام بگذارم، حتي اگر بر خلاف ميل باطني من باشد، هميشه سعي دارم به عنوان يك مدديار اعتياد و هموابستگي با ذهن و قلبي باز و با اشتياق به درددل ديگران گوش دهم و به جاي خودخواهي به منافع ديگران كه در اصل منافع مشترك ما است اهميت دهم و به آن احترام بگذارم.