· چگونه خداوندی که خود درک می کنم را درگیر قدم پنج خود می نمایم ؟

وقتی اصول روحانی قدم یک صداقت تمایل روشن بینی را در راستای درست زندگی کردن پیاده می کنم و اصل مشورت در قدم دو و واگذاری در قدم سوم و ترازنامه ی چهار را استارت می زنم در قدم پنچم هم به همان خداوندی که مرا از مواد پاک نگه داشته و کمک کرده با اصل اقرار و پذیرش جلو بروم با اعتماد و ایمان بیشتر از او دعوت می نمایم که در اقرار به اشتباهانم در قدم پنچم مرا یاری کند

سعی میکنم رابطه ام را با خداوند بیشتر کرده و به توسط دعا کردن و درخواست کمک از خداوند به طور روزانه و قلبی و سلولی از خداوند بخواهم در زندگی ام نقش بازی کند و من همیشه جز خرابکاری قادر به هیچ کاری نبوده و اراده شخصی من محدود و قاصر از کمک به من است و تنها خداوند قادر است مرا راهنمایی و کمک کند از او صادقانه میخواهم مرا رها نکند امروز که او را یافته ام و جز او هیچ سرپناهی ندارم و در دنیا جز او کسی قادر به کمک من برای کارکرد قدم 5 نیست عاجزانه و سلولی از او تمنا دارم مرا به حال خویش رها نسازد و مرا از اسارت نفس رهایم سازد تا آن شوم که او میخواهد و درجه تسلیمم را عمیق و عمیقتر کند و برای این قدم افکارم را بازکند

در قدم دوم وسوم با خداوند بیشتر اشنا شدم و متوجه شدم از بهترین راههائی که میتوانم قدم ۳ را کار کنم کارکرد قدمهای بعدی است، در قدم چهارم وپنجم از خداوند شهامت خواستم و در قدم ۵ وقتی صادقانه به خطاهایم اقرار کردم متوجه شدم این من بودم که از خداوند فاصله گرفته ام و او با تمام خطاهای من باز هم مرا در اغوش مهربانی اش کشیده است، در ۶ تا از قدمها مستقیم از خدا نام برده شده است و در بقیه قدمها نیز نقش خدا کاملا ملموس است،

تکیه گاه اول ما در همه کارهایمان خداوند است.

...ما باید به صورت شفاف تمام خطا ها وخوب بد خود را به صورت صمیمانه ودوستانه به خداوند بگویم واز او کمک بخواهیم.
این اقرار باعث دوستی بیشتر با خداوند می شود.
چیزی وجود ندارد که او نداند پس بهتر است راحت به او اقرار کنیم

5_خداوندی که من درک کرده ام بزرگترین تکیه گاه من درمسیربهبودی وزندگیم بوده وباورمن این است که خداوند درگیرقدم پنج من هست وهرچه که خواست اوباشدبرزبان آورده واقرارخواهم کرد واز او میخواهم که بازهم کمکم کند تاازتمایل وشهامتی که درقدم چهارپیداکردم درقدم پنج نیز استفاده کنم تاتمام چیزهایی که صادقانه نوشته ام درنزد او اقرارکنم وچیزی را ازقلم نیندازم .
من از کودکی به دلیل تربیت نادرست وباورهای غلط خیابانی همیشه با اقرارکردن مشکل داشتم ولی باور امروزم این است که اولین قدم برای رسیدن به آگاهی ورشد روحانی اقرار صادقانه است درقدم یک و دو به این باور رسیدیم که نیروی مافوق میتواندبماکمک کند درقدم سوم تصمیم گرفتیم تابه خداوند بسپاریم اراده وزندگیمان را ودرقدم چهارم ترازنامه هایمان را باکمک خداوند نوشتیم ودرقدم پنج از او میخواهیم که درکنارمان باشد وقدرت وشهامت وتمایل بدهد تا اقراری صادقانه وکامل انجام دهیم?