· آیا هنوز به فرآیند بهبودی اعتقاد دارم ؟ آیا اعتقاد دارم که می توانم تغییر کنم ؟ تا کنون چگونه تغییر کرده ام ؟ دیگر از روی کدامیک از نواقص خود ، عمل نمی کنم ؟

بله بهبودی یک فرایند توقف نا پذیر است .
از بدو ورود به انجمن ارزوی برطرف شدن نقایص را یا دست کم تعدادی از انها که زندگی روحانی مرا با مشکل مواجه کرده بوده را داشتم با قرار گرفتن در مسیر قدم ها و رشد روحانی که در پس فرایند قدم ها بوجود امد تغییراتی در زندگی ام حاصل شد و توانستم تعدادی از انها را مهار کنم فقط کافی است کمک بگیرم و عملکرد داشته باشم نمی توانم بگویم از روی هیچ نقصی عمل نمی کنم فقط طرز استفاده از انها و تعداد دفعات تکرار انها کمتر شده فقط سعی می کنم برای امروز به چند تایی از انها عمل نکنم و هر روز این قدم را در زندکی به اجرا بگذارم

بهبودی همیشه در جریان است و قطار بهبودی همیشه در حرکت.من همیشه یا در حال بهبودی هستم یا در حال بیماری.حد وسطی ندارد.بسته به اینکه چقدر در گود جلسات و پی گیر بهبودی باشم .تغییرات بهبودی به اهستگی رخ میدهد.دیگر مثل سابق فقط به فکر براوردن نیازهای خودم نیستم.فقط جلوی پایم را نمیبینم.به خانواده و فرزندم متعهدم.به مادرم سر میزنم و ...سعی میکنم عضو مفید اجتماع باشم

بله اعتقاد دارم به فرایندبهبودی و تسلیم عمل می کنم و از حرکت به جلو باز نمی مانم برای تغییر به اصول اعتقاد کامل دارم گزینشی انتخاب نمی کنم بهبودی را به تفکر خودم محدود نمی کنم ،بها تغییر کردن درد کشیدن است و پایه تغییرات آگاهی و استفاده از تجربه دیگران .خود محور نبودن و تکرار تمرین دعا برای خوب بئدن و کم رنگ شدن نواقصم

دوستان تجربه دادن و کامل مفيد است.براي منم همين طور است بهبودي يعني به روز بودن خود واطلاعات من اگه بخام بگم هر چي به جلو ميرم بيشتر درک وشناخت در مورد بهبودي خودم دارم من يک روز معتاد نشدم که يه باره بهبود بيابم هرقد تلاش کنم وخودم رو چه از لحاظ ظاهري و رفتاري به مشارکت بذارم ميزان بهبودي خودمو ميتونم بسنجم قدم دهم به من کمک ميکنه تا بتوانم از همه لحاظ رو بهبودي خودم تمرکز داشته باشم من بايد با قدمها و اصول روحاني انها جلو برم هميشه همه چيز خوب و عالي نيس اما درک من از انها بيشتره و کار کشته تر ميشم.و تعغيرات را بيشتر مشاهده ميکنم در بهبودي.

بلی بهبودی در من جاری است. زمانی بود که من حتی فکر این را هم نمیکردم که یک ساعت بدون مصرف مواد بتوانم زندگی کنم اما امروز همان غیر ممکن به ممکن تبدیل شده است و این باور مرا نسبت به تغئیر به یقین تبدیل کرده است. من ایمان دارم که اگر تابع اصول باشم، در جلسات شرکت کنم، قدم کار کنم و .... مطمئناً در مسیر بهبودی پیش خواهم رفت و شاهد تغئیرات مثبتی در زندگیم خواهم بود. 

4_بله باقرارگرفتن در روند ایمان آوری فرآیندبهبودی راباورکردم واگراین اعتقادراازدست بدهم درواقع ازمسیربهبودی منحرف شده ودرآغوش بیماری خواهم افتاد.
بله،شایدسرعت تغییرمان کم ویاکندباشد اماسعی میکنم بارعایت اصول روحانی در روند تغییرکردن باشم والبته چاره ای هم جزتغییرکردن ندارم اگربخواهم درمسیربهبودی باشم تغییر برای من یعنی ازسکون خارج شدن وحرکت روبه جلو.
اولین تغییرمن قطع مصرف موادمخدروعادتهای بدبود وبعدتغییرات ظاهری ام مانندلباس پوشیدن تکلم کردن پافشاری نکردن روی خواسته هایم واصرارنکردن برای رسیدن به آنهاو برنامه ریزی روزانه داشتن،برخوردم خیلی خوب شده کمترعصبانی میشوم وکمتررنجش میگیرم درموردچیزی که نمیدانم دیگر اظهارنظرنمیکنم به قوانین احترام میگذارم خوش قول وخوش حساب شده ام دیگرلجاجت نمیکنم به عواقب کارهایم فکرمیکنم درجلسات بطورمستمرشرکت میکنم وقدمها را کار میکنم استفاده ازنواقصم هم حال خودم رابدمیکندوهم برروی دیگران اثرات منفی میگذارد.
سعی میکنم دریچه افکارم بخاطرخودخواهی هایم بسته نشود کنترل وقضاوت ودروغ گفتنم خیلی کمترشده دزدی نمیکنم بخاطرتاییدشدن خدمت نمیکنم احساسات بدم رانگه نمیدارم ودرزمان خشم وعصبانیت تصمیم گیری نمیکنم حالاحق انتخاب دارم که بجای نواقصم ازاصول روحانی استفاده کنم وبجای پناه بردن به نواقصم به اصول روحانی پناه میبرم خیلی ازنواقص که باعث میشدزیرسوال وذره بین بروم رادیگرانجام ندهم قصاص قبل ازجنایت نکنم دیگر روابطم را بخاطر خودمحوری هایم سریع کات نمیکنم وسعی میکنم آنرا اصلاح کنم.
باپرده برداشتن از یک نقص وپذیرفتن مسئولیت آن به اختیار وحق انتخاب میرسیم.?