آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد،
امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی،
نــــــــه..،
آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،
“سنـــگِ تمــام” را میگذارنـد و مــی رونــد….

تو این دنیانباید خوب باشی نباید حرف آدما رو قبول کنی نباید به کسی اعتماد کنی نباید به کسی خوبی کنی نباید....
این رسم ما آدماست دور آتشی میرقصیم که تو در آن میسوزی....

آدم ها مثل کتابند برگرفته از مطالب جالب
از روی بعضی هاباید مشق نوشتاز روی بعضی ها
باید جریمه نوشتبعضی ها را
باید چند بار خواند تا معنی شان را فهمید …
و
بعضی ها را
باید نخوانده کنار گذاشت …

متاسفانه این مشکلیه که توی ایران حالا حالاها وجود داره و مردم به اونایی که تو ظاهرشون یه مشکل دارن مثل یه مریخی نگاه می کنن این فکر رو نمی کنن که یه روزی خودشون هم شاید دچار این مشکل بشن
من خودم شخصا با این مشکل مواجهم و باور کنید که یه وقتایی مردم عرصه رو به آدم تنگ می کنن. خیلی باید قوی باشی تا بتونی میون این طرز فکرهای احمقانه و کوته فکرانه دوام بیاری

پک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت. 
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هر آدمی ، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از   خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

 

شمایی که با آدما و احساسشون بازی می کنی !!!


شمایی که آدما رو احمق فرض می کنی و خودت رو زرنگ...


عزیزم اشتباه نکن همه میفهن کی احمقه دیر یا زود ..!


بازی با دل آدما تاوان داره ....


بیایید آدم باشیم " آ " " د " " م " !!!!!

دوست دارم آدمهایی که قرار است دور و برم باشند را انتخاب کنم ، در درگیری عقل و دل ، برنده دل است ، خدایا کاش دلم را سنگی می  آفریدی تا عقلم پیروز شوند ، این آدمها قدر احساس و دل پاک را نمیدانند . 

آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
 کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند

ﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟

ﻫﺮ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ

ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﯽ

ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ

ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺳﻔﯿﺪ...

ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ 2 ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﯾﮑﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﻔﺎﻟﯽ،

ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﮔﻮﺍﺭﺍ

ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟

ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ...

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ؟

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ

ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ...!