· چه تغییراتی در افکار و رفتار من نیاز است تا سلامت عقل به ما بازگردد ؟

اول اینکه خود را از محوریت زندگی کنار بکشم و خدا را محور زندگی قرار دهم و این را بدانم هر چقدر هم که اطلاعات داشته باشم باز یک انسان هستم و پاسخ تمام سوالات دنیا را نمی دانم از نظر فکری لازم است .1- افکار منفی و خود محوانه را تغییر دهم 2- فکر انحرافی و فکر انتخابی را تغییر دهم 3- افکار جنسی را تغییر داده و اصل روحانی روشن بینی را تمرین کنیم 4- باورهای روحانی را جابگزین باورها ی غلط گذشته کنم 5- تمام افکار خود را در طول روز با شخص مورد اعتمادم بازگو کنم .
از نظر رفتاری لازم است .
1- تمرین بهخدمت و تغییر افکار پوسیده ی گذشته که به خود می گفتم ان چه را که داری حفظ کن تا بیشتر شود و خود را از کمک فکری معنوی دیگران ومحروم می کردم ولی الان به خود می گویم که باید طبق عادت های قدیمی عمل نکنم تا سلامت عقل بهمن باز گرددد 2- تمایل داشته باشم وعملکرد از خود نشان دهم 3- برای گرفتن یک تجربه جدید در زندگی وعمل کردن نسبت به ان دریچه افکارم را باز بگذارم 4- خدمت کنم

مشورت کردن ، دوست شدن با افراد غیر معتاد ، مسئولیت پذیری ، ارتباط با نیروی برتر ، صداقت داشتن ، اقرار ، درخواست کمک ، تمایل برای تغییر بیشتر شدن صبرم ، به دنبال نتیجه نبودن و فقط اقدام و عمل کردن

فرصت اشتباه به دیگران را هم بدهم .افکار اندیشه های و باورهای قدیمی را کنار گذاشته و با افکار مثبت و نو زندگی کنم .از داشته هاییکه خدا داده لذت ببرم و به فکر نداشته نباشم .افکار خوب را به تمرین گذاشته .وپذیرفتن هر چیز وهرکس همانطور که هست  تمایل به تغییر داشته باشم .پذیرش خودم . نگاهی نو به جای باورها وتعصب های قدیمی .روی رنجش هایم کار کنم  روی ترس ها و تغییر احساسات کار کنم . با افرادی که می توانند به من کمک کنند رفت آمد کنم .روی نواقصم خصوصا نواقصی که از احساساتم سرچشمه می گیرند کار کنم . دعا کنم مشارکت کنم و کارهاییکه برای بهبودی نیاز است انجام دهم "شخصیت ما به وسیله تکرار شکل می گیرد .وتغییر هم به وسیله تکرار است  هرگز نا امید نشوم 

 

واقعیت هایی  که د ر زندگیم وجود دارم به عنوان یک حقیقت بپذیرم.باید بپذیرم که فکر من

بیمار است و باید تعغیر کند.باید قدم کار کنم و مشورت کنم و به جلسه بروم باید  عملکرد

داشته باشم.خیال پردازی و رویا پردازی نکنم.موقعیت های زندگی را صحیح و صادقانه بپذیرم

افکارم نباید تابع بیماری ام باشد دیگران را درک و بپذیرم-به جای دیگران تصمیم نگیرم-خودم

را بپذیرم.تعریف  و برداشت منطقی از زندگی ام داشته باشم.من باید به درک سه چیز برسم

1-شناخت خودم

2-شناخت انسانیت

3-شناخت زندگی حقیقی   

واقعیت هایی  که د ر زندگیم وجود دارم به عنوان یک حقیقت بپذیرم.باید بپذیرم که فکر من

بیمار است و باید تعغیر کند.باید قدم کار کنم و مشورت کنم و به جلسه بروم باید  عملکرد

داشته باشم.خیال پردازی و رویا پردازی نکنم.موقعیت های زندگی را صحیح و صادقانه بپذیرم

افکارم نباید تابع بیماری ام باشد دیگران را درک و بپذیرم-به جای دیگران تصمیم نگیرم-خودم

را بپذیرم.تعریف  و برداشت منطقی از زندگی ام داشته باشم.من باید به درک سه چیز برسم

1-شناخت خودم

2-شناخت انسانیت

3-شناخت زندگی حقیقی   

26-اول بپذیرم که سلامت عقل ندارم وتمایل داشته باشم به برگشت سلامت عقلم میل به تغییرپیداکنم وافکارمخرب وبیمارگونه راازخودم دورکنم وموادمخدرالکل وچیزهای بیرونی مصرف نکنم تسلیم باشم ودریچه افکارم رابازنگه دارم دست ازخودمحوری وتنبلی بردارم مثبت اندیش وسازنده باشم سریع درقضاوت نروم(قبل از قضاوت درکنترل وسرزنش میرویم) دوراندیش باشم وقبل از انجام کاری عواقب آنراببینم بپذیرم که اشتباه میکنم کارهایی که زیر بنایش لذت طلبی و زیاده خواهی وافراط است را انجام ندهم فروتنی وتسلیمم دربرابر اصول بیشترشودتامحاسن خوب دیگران راهم ببینم ودرنهایت از زاویه بهتری به زندگی نگاه کنم برنامه ریزی داشته باشم والویت هاراتشخیص بدهم واجازه ندهم افکارم سریعا به رفتارم تبدیل شوندباکارکردن قدمها به یک تعادل نسبی میرسیم?