امروز از نواقصم کمتر استفاده میکنم.به دیگران سعی میکنم اهمیت بدهم و برایشان ارزش قایل شوم.توجهم به خانواده ام زیاد شده و در جلسات سعی میکنم پیام اور خوبی باشم و در محل زندگی ام همسایه خوبی هستم و در اجتماع سعی کرده ام مفید باشم نه قانون شکن و بی نظم.اما همه اینها نسبی است و هر روز باید عهد خودم را با برنامه بهبودی تجدید کنم

دارای شخصیتی با ثبات قدم و کم تزلزل شده که با صبر و حوصله در مسیر خود به جلو میروم و نوسانات زندگی کمتر حالم را خراب نموده و زودتر بهبود میابد کم کردن وابستگی به دنیا و ظواهرش که ناپایدار بوده تجربه احساسات و درک آنها از همه مهمتر اینکه تنهایی من تنها با خداوند پر میشود و من در فراز و نشیبهای زندگی تنها نیازمند و وابسته او هستم و دیگر وسایل و آدمهای درون زندگی ام و حتی خودم ناپایدار بوده و در حال تغییر هستیم فلذا زندگی یک سفر است و من میتوانم مسافر خوبی بوده و نهایت بهره و فایده را از این فرصت ببرم من پای خود نیامده ام و تحت حمایت و هدایت خداوند هسته و هرگز به حال خود رها نشده ام و در هر حالی او حامی من بوده و راه درست رابه من نشان میدهد نزدیک 2 سال پیش من را دوباره متولد نمود و راه درست زندگی کردن را به من آموخت و امروز هم در حال رشد وارتقائ آن هستم خدا را شکر دو روز یکسان نداشته ام و همیشه در حال آموزش از این دریای بیکران دانش و آگاهی هستم هر روز با خدای خود در ارتباطم و از او کمک میگیرم دیگر وجود و رابطه با خدا برای ن تخیلات نیست و من عملا تاثیر آن را میبینم من نسبت به بیماری خودم و دیگران عاجزتر شده ام و درک نموده ام تنها کسی که نیازمند تغییر و توجه هست و برای او کاری میتوانم کنم خودم هستم و به لطف خدا و نقشه برنامه در راه درستی ام
هر بار که دوازده قدم را مجدداً کار می کنیم ، تجربه متفاوتی کسب خواهیم کرد . ریزه کاریها و جزئیات اصول روحانی برایمان آشکارترمی شود ، به همان نسبت در مراحل و راههای مختلف و جدید زندگی رشد می کنیم . برای مثال راهها و شرایطی که در آن« می توانیم صادق باشیم نسبت به درک ما از مفهوم صداقت افزایش و توسعه می یابد . ما درک می کنیم که چگونه اول باید با خودمان صادق باشیم تا بتوانیم با دیگران نیز صداقت داشته باشیم . ما می بینیم که صداقت می تواند نمایی از درستکاری ما باشد . هر قدر که درک ما از اصول روحانی رشد کند به همان نسبت بیداری روحانی ما بیشتر می شود .

تغیر ما یک شبه اتفاف نیفتاد بلکه کمکم وبه اهستگی در حین کارکرد قدم ها روی داد روح ما کم کم بیدار شد تمرین روحانی برای عمل از روی نواقصمان ازار دهنده وازاردهنده تر شد هر چقدر از پاکی ما میگذرد طریقه زندگی هایمان وهمین طور حالات واحساساتمان پاینده وثبات و تعادل بیشتری می کنند

3_رشدوتغییراتی که بواسطه بیداری روحانی داشته ام به وضوح قابل رؤیت ودیدنی است دیگراحساس تنهایی نمیکنم ومنزوی نیستم،زندگیم دارای برنامه ریزی وجهت شده ودرمسیربهبودی درحرکتم،درزمان حال وفقط برای امروز زندگی میکنم.
هدیه ای که توسط انجمن معتادان گمنام بمن داده شده راصادقانه وباعشق دراختیار دیگرهمدردانم قرارمیدهم، زندگیم توازن وتعادل خوبی پیداکرده وظاهرم عالی شده است،دیگرواردجنگ وستیزنمیشوم،روابطم خوب ودرست شده وروابط اجتماعی وکاری بهتری پیدا کرده ام،بصورت مرتب درجلسات بهبودی شرکت میکنم،دعاومراقبه وشکرگزاری با زندگیم عجین شده است،دست از خودمحوری برداشته ام ودرکارهای خیر شرکت میکنم،نواقصم خیلی کمترشده، دست ازخیلی ازوابستگی هایم برداشته ام،خدمت میکنم،قدمهارا کارکرده وانتقال میدهم،به قوانین احترام گذاشته وآنها رارعایت میکنم،به وجدان جمع وگروه احترام میگذارم ومنافع مشترک رادرنظرمیگیرم کسب ودرآمدحلال دارم،صادق ودرستکار شده ام،دریچه افکارم بازترشده وبه زندگی اززاویه بهتری نگاه میکنم،دریچه قلبم رابازنگه میدارم تاهم خودم وهم دیگران رادوست بدارم،مشورت میکنم،کمک پذیرشده ام،قطع مصرف نیکوتین کرده ام،بادوستان بهبودی وراهنماو رهجویانم بطورمرتب درتماس هستم،به اصولNA اعتماددارم،بخداونداعتمادکامل دارم و تمام امیدم درزندگی به اوست،بدون هرگونه مخدروالکل ومحرکی از زندگی لذت میبرم ودر راستای بیداری روحانی خدمت گذاروپیام رسان خوب ومسئولی شده ام.?