آیا می توانید خودمحوری های خود را در زندگی تشخیص دهید؟(مثال بزنید)

مادر هیچ قسمتی از زندگی کنترل نداشتیم به خاطر اینکه ما هیچ گاه پذیرش مسولیتهای فردی خود را نداشتیم،دخالت کردن وفضولی کردن در امور دیگران برای ما راحتتر بود تا بخواهیم برروی پرونده خود چرخی بزنیم.ما همیشه بخاطر افراط وتفریط نمی توانستیم عهده دار ومسولیت پذیر در قبال کارهای شخصی خود باشیم خود خواهی وخود محوری ما انجام هر کاری ار از ما سلب کرده بود وغرور کاذب ما نمی گذاشت که تسلط بر روی زندگی وکارهایمان داشته باشیم.بی برنامه گی و باری به هرجهت زندگی کردن سرلوحه خودمحوری هایمان وخودخواهیمان شده بودما حتی بر روی احساسات خود کنترل نداشتیم ما همیشه با دخالت کردن در امور زندگی دیگران بر روی بی مسولیت بودن خود سر پوش می گذاشتیم.

بله :زمانی که کارها و رفتارها بر طبق خواسته من پیش نمیرود بهم ریخته میشوم

یکی ازجنبه های بیماری من خودمحوری است واتفاقا یکی از

مسائلی که زندگی مرا بامشکل روبرو میکند همین خود

محوریست...

امروزبا کمی صداقت با خود میتوانم بعضی از خود محوریهای خود

راتشخیص دهم.مشورت نکردن؛به فکر خود اعتماد کردن؛نظرات

دیگران را نشنیدن نمونه هایی از خود محوری های امروز است...

                                               

یکی ازجنبه های بیماری من خودمحوری است واتفاقا یکی از

مسائلی که زندگی مرا بامشکل روبرو میکند همین خود

محوریست...

امروزبا کمی صداقت با خود میتوانم بعضی از خود محوریهای خود

راتشخیص دهم.مشورت نکردن؛به فکر خود اعتماد کردن؛نظرات

دیگران رانشنیدن نمونه هایی ازخود محوری های امروزمن است...