به چه شکلی روشن بینی را تمرین می کنم؟

با کارکردن اصول روحانی مندرج در قدمها و زندگی به روال برنامه با تکرار و تمرین و عادت و انتقال آن بدیگران

این که دید تونلی خود را کنار بگذارم و واقعیت ها را در نظر بگیرم در مورد دیگران قضاوت نکنم چیزی که درون ماست انکار نکنم برای فهمیدن اینکه جزو از کل هستم دعا کنیم پا فشاری روی چیزی که می دانمیم نکنمنم در مورد تمام چیزهای که ذهنمان را مشعول می کند سوال کنیم سوال کردن و مشورت در یچه ی افکار رمان را باز می کند .
و به خود خواهیم گفت که این یک راحل حل جدید بوده که من از ان خبر نداشتم و در کل کنار گذاشتم تصورات با طل یعنی روشنی بینی

با باز گذاشتن دریچه افکارم بروی ایده های جدید و تسلیم شدن در برابر اصول بهبودی .مشورت کردن.پرهیز از اولین بار مصرف در قدم اول.

با احترام به جلسات،پذیرفتن واقعیت زندگی،شرکت در کلاس قدم و کار کرد منظم قدم ها،کنار گذاشتن تصورات باطل و افکار  پوسیده و جایگزین کردن پدیده های تازه و با امید داشتن به اصول روحانی میتوانیم روشن بینی را تکرار و تمرین کنیم...  

 
ش- تا به یادم هست من به همه مسائل وچیزها و روابط و عواطف و مردم دیدگاه منفی و شک و تردید داشتم و با همان دیدگاه به انجمن وارد شدم. حتی وقتی عده ای از اعضای قدیمی اعلام پاکی میکردند، قضاوتشان میکردم. اما با دیدن چندنفری که در برنامه بودند. کم کم قضاوتم را کنار گاشتم، چون آنها را در هنگام گدایی و کارتن خوابی دیده بودم، که چقدر سرحال و رنگ و رویشان عالی شده بود و آن قامت خمیده و زارشان از بین رفته و خیلی شیک و خندان و شاد بودند. با صحبتهایی که با آنها کردم متوجه شدم که توسط اجرای اصول این برنامه پاک شده اند و بمرور من با شرکت مداوم در جلسات روشن بین تر شدم. اینکار باعث شد دیدگاه تونلی خودم را کنار بگذارم و واقعیتها را در نظر بگیرم، روشن بینی باعث شد در مورد دیگران قضاوت نکنم. چیزی که درون من است، آنها را انکار نکنم. پا فشاری روی چیزی که میدانم نکنم، در مورد تمام چیزهای که ذهنمان را مشعول میکند.

با سلام علیرضا معتاد من وقتی یک معتاد کارتن خواب را میبینم که با دریایی از مشکلات الان چندین سال پاک هست من میفهمم من هم میتونم من زمانی که مصرف مواد مخدر داشتم دید تونلی داشتم مثلا رییسم در شرکت چیزی میگفت من دعوا میکردم و به عاقبت کار فکر نمیکردم من وقتی هوسرانی و شهوترانی میکردم هرکاری رو میکردم و به آخر عاقبتش فکر نمیکردم من وقتی از نواقصم استفاده میکردم اصلا به عواقبش فکر نمیکردم و هزار جور بلا سرم اومد ولی الان در ان ای فهمیدم برای اینکه از نواقصم استفاده نکنم یار بازی توپ بازی زمین بازی رو باید رعایت کنم من باید وقتی از نواقصم استفاده میکنم مخصوصا خشم و هوسرانی و تایید طلبی قبل انجام این کارها از راهنمام یا دوستان بهبودی کمک بگیرم من باید با کله خودم نرم جلو من میکشم من چاقو کشی میکنم این کله منه و روشن بین شدم کلم به درد نمیخوره باید راهکار بگیرم باید مشورت کنم باید در جلسات شرکت کنم من نمیتونم پاک بمونم من نمیتونم بهبود پیدا کنم من نمیتونم به تنهایی یک فکری رو انجام بدم من به این روشن بینی رسیده ام من نمیتونم ما همدردا با هم و با مشورت و با کمک راهنما میتونیم به بهبودی برسیم من مواد مصرف میکردم عاقبتشم میدونستم ومیدونستم زندان تیمارستان و مرگ دارد ولی روشن بینی نداشتم و انجام میدادم از خدا میخام در اصول انجمن بمونم و روز به روز روشن بینیم زیادتر بشود من روشن بین شده ام که باید حرف گوش کنم حرف گوش نکنم بدبخت میشم اونم به مرور در اصول ان ای بمونم بوقوع میپیوندد

57-درموردمطلبی ویاچیزی که آگاهی نداریم ادعا ویا رد نمیکنیم چیزی راکه تجربه نکرده ایم ودرموردآن اطلاعی نداریم خودخواهانه حرف نزنیم بامثبت کردن دیدگاه هایمان پذیرش اشتباهمان واقرارکردن خوب دیدن وخوب شنیدن واقعیت رانپیچاندن دست از منم منم برداشتن قضاوت وکنترل نکردن بازنگه داشتن دریچه افکار واز زاویه بهتری نگاه کردن دست برداشتن از تعصب وپافشاری واصرار وجبهه گرفتن درمورد هرچیزی با پرسیدن وگوش کردن ونیاز به دونستن حتی درموردچیزی که فکر میکنیم میدونیم بادست از انکاروعادات بد گذشته برداشتن واحترام به رای جمع گذاشتن وتسلیم بودن ودست از خودمحوری برداشتن وقبول واقعیت موجودومشورت کردن یکدندگی نکردن وبه حرف دیگران بدون ادعاگوش کردن با درک کردن وصادق بودن ومشارکت صادقانه کردن بانجنگیدن ودرچرخه بهبودی بودن وبا اصول زندگی کردن?