هرکس که گفت :بهر تو مردم دروغ گفت
من راست گفته ام که برای تو زنده ام

من عاشقانه دوستش داشتم

و او عاقلانه طردم کرد!!

منطق او؛

حتی از حماقت من احمقانه تر بود...!

«شاملو»

باز آمدنم به خدمتت دیر نشد / اندیشه مکن دلم ز تو سیر نشد / یک موی تو را به عالمی نفروشم / تو جان منی ، کسی ز جان سیر نشد .
——————————
خرابتم ، نذار هرکی از کنار ما رد میشه ، بگه این خراب شده مال کیه !
——————————
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی .
——————————
قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر از ماهی هاییست که از زندگی سیرند .
——————————
گرچه جدا از تو ولی همیشه با تو زیستم / من و تو نکن ، که من کسی به جز تو نیستم .
——————————
هدفم بود که هرگز نشوم عاشق کس / چون که رخسار تو دیدم ، هدفم سخت شکست .
——————————
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست .
——————————
بی هیچ دلیلی “بیادت هستم” تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد .

به بند دلت نیاویز رخت خاطره ام را

گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند

---

بجز دستت ندارم یار دیگر

بجز آیینه بازی کار دیگر

چو بستی چشم را آیینه بشکست

نگاهم کن فقط یک بار دیگر

بجز دستت ندارم یار دیگر

بجز آیینه بازی کار دیگر

چو بستی چشم را آیینه بشکست

نگاهم کن فقط یک بار دیگر

حمد پروین

اسم تو کلیدواژه سرمستی است

چشمان تو اوج عاشقی در مستی است

رقصیدن رنگ سرخ بر لبهایت

تاکید زمین و آسمان بر مستی است

---

دروغ بگو ولی بگو هنوز هوامو داری
هر چی که دوس داری بگو
نگو دوسَم نداری

—————————————-

خواستم با تو باشم نخواستي ، خواستم مونس و يارت باشم نخواستي ، خواستم براي هميشه
در کنارت باشم نخواستي خواستم هم گام و هم نفس روز هاي تنهايي ات باشم نخواستي ،
خواستم پذيراي نگاه مهربانت باشم نخواستي ، خواستم قلبم را به يادگار تقديمت کنم
باز هم نخواستي نخواستي ، هيچ کدام را نخواستي و نخواستي

—————————————-

دوستت دارم عزيزم خيلي خيلي خيلي ، خيلي ها ميگن اگه به معشوقت زياد بگي دوستت دارم
اون زود تو را از ياد مي بره و به کس ديگري عشق مي ورزد، ولي من به تو اطمينان دارم
پس دوستت دارم

—————————————-

دست از سر ما بردار ، کنار تو نمي مونم

يه روز مي گفتم عاشقم ، اما ديگه نمي تونم

تقصير هيچکس ديگه نيست ، قصه ي ما تموم شده

حيف همه خاطره ها ، به پاي کي حروم شده

دروغ مي گفتي که ، برم از بي کسي دق مي کني

اشکاتو باور ندارم ، بي خودي هق هق مي کني

يادم مي افته لحظه اي که دست تو رو شد برام

قسم مي خوردي پيش من که جز تو عشقي نمي خوام

دست خودم نيست که ديگه هيچکسي باور ندارم

اين چيزا تقصير توه تلافيشو در مي يارم

«تا دوری نزدیک نتوانی بود. اگر همیشه دور بمانی، عشق خواهد مرد. اگر همیشه نزدیک بمانی، عشق خواهد مرد.»
اوشو

عشق یعنی اینکه وقتی می‌خوای برسونیش، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک‌ تره!

امشب روی نرده های پل با چشمهای بسته راه می روم

تا نشانت بدهم چه دلی دارم

فردا زیر پل دیدنی است...!!!

دل من روی زمین، زیر پل ریخته است...

چشمان ِ تو
آیه هایی آسمانـی اند
که پیامبری سر به هوا
سالهاست گمشان کرده است