آیا میدانید :
ورود
هنوز عضو نشدی؟همین حالا عضو شو ;)
نام‌کاربری:
رمزعبور: فراموشی رمزعبور
 
انجمن بانیان بهبودی
  • خانه
  • جستجو
  • لیست اعضا
  • تقویم
  • راهنما
Home انجمن بانیان بهبودی انجمن نارانان(خانواده های معتادان گمنام) قدمهای دوازده گانه نارانان قدم اول نارانان 6-آیا سعی می کردم چیزی را اصلاح کنم به دلیل اینکه نگران یا وحشت زده بودم ؟ (سئوالاتی

تابلو اعلانات انجمن بانیان بهبودی
تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر موژه چون سیل روانه
  • جلسات مجازی بانیان بهبودی
  • اساسنامه بانیان
  • پیامهای بهبودی بانیان
  • your title
  • خزانه جلسات مجازی بانیان
  • ارتباط با خدمتگزاران بانیان
  • سایت بانیان
امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت موضوعی
6-آیا سعی می کردم چیزی را اصلاح کنم به دلیل اینکه نگران یا وحشت زده بودم ؟ (سئوالاتی
sadaf
7,089
432
خوش آمدگوی تالار
**********
خوش آمدگو
وضعیت : آفلاین
تاریخ عضویت: 2013Oct
سپاس‌ها: 15058
17392 سپاس گرفته‌شده در 2623 ارسال
#1
Music  2014-01-12، 10:06
6-آیا سعی می کردم چیزی را اصلاح کنم به دلیل اینکه نگران یا وحشت زده بودم ؟
(سئوالاتی در مورد عجز )
وب‌سایت ارسال‌ها
پاسخ }
سپاس شده توسط: zeinab.1 ، آرتیمس ، NASIB ، GOMNAM ، shakiba
آرتیمس
192
64
**
عضو نیمه فعال
وضعیت : آفلاین
تاریخ عضویت: 2014Feb
سپاس‌ها: 1262
1107 سپاس گرفته‌شده در 4 ارسال
#2
2014-03-05، 06:13
بله من همیشه به خاطر نگرانی وترس از آینده و این که کمال گرا هستم

وهمه چیز رو بدون عیب ونقص میخوام چون میخوام نقص های خودم رو مخفی کنم

به دلیل تایید طلبی و......سعی دراصلاح همه چیز دارم ولی باکمک نیروی برترم واستفاده از تجربیات راهنما ودوستان بهبودی

تلاش میکنم که در چرخه تعادل قرار بگیرم.

آمین آمین آمین
ارسال‌ها
پاسخ }
سپاس شده توسط: NASIB ، GOMNAM ، jahan ، nima ، shakiba ، شقایق93
sahar
235
86
منشی انجمن نارانان
**
عضو نیمه فعال
وضعیت : آفلاین
تاریخ عضویت: 2014Apr
سپاس‌ها: 554
823 سپاس گرفته‌شده در 64 ارسال
#3
2014-05-05، 12:07
بله قبل از برنامه چون ترسها درمن زياد بود هميشه سعي در تغيير ديگران داشتم وميخواستم انها وچيزهايي که در اطرافم بودند اصلاح کنم وبه اين دليل نگران بودم ،افسرده بودم، وخيلي جاها تعقير شدم وهميشه حس بد همراه من بود،امروزه ياد گرفتم فقط از خودم مراقبت کنم واون ديد ونگرش را روي خودم بگذارم ودر کل براي خودم باشم ودر مقابل ديگران فقط سهمم را انجام دهم Heart
ارسال‌ها
پاسخ }
سپاس شده توسط: NASIB ، mohsen..yazd ، shakiba ، شقایق93 ، GOMNAM
saray
17
0
*******
رهجویان
وضعیت : آفلاین
تاریخ عضویت: 2015Dec
سپاس‌ها: 0
57 سپاس گرفته‌شده در 17 ارسال
#4
2016-01-05، 09:03
اکثر کارها و حمایت های ناسالم ما از مصرف کننده بخاطر ترس هامون بود، ترس از ابرو، ترس از قضاوت دوستان ، ترس از زندان اونها، همیشه سعی میکردم  کارها رو اصلاح کنم درست کنم اما غافل از اینکه با حمایت ناسالم نذاشتم اونا به عجزشون برسن و خدای میکردم .اما امروز با اومدن به جلسه دیگه فهمیدم خودم عاجز هستم و نمیتونم کاری کنم به جای ترس باید ایمان داشته باشم به نیروی برترم .
ارسال‌ها
پاسخ }
سپاس شده توسط: GOMNAM ، Atlas
soha
1
عضو جدید
*
عضو انجمن
وضعیت : آفلاین
تاریخ عضویت: 2020Feb
سپاس‌ها: 0
0 سپاس گرفته‌شده در 0 ارسال
#5
2020-02-08، 05:13
سلام دوستان در رابطه با این سوال باید بگم بیمار من سالهاست که شکر خدا پاک هست و من از این بابت از خداوند سپاسگذارم اما متاسفانه فقط پاکی هست عملکرد مالیش نسبتا بهتر شده و من میبینم کم کم احساس مسئولیتهاش بیشتر شده در این سالها و ی سری از تعهدات مالیشو بر عهده گرفته اما چیزی که در تمام این سالها به من آسیب زده خیانتهایی بوده که به من کرده و مدام در ارتباط با خانمهای دیگه بوده و این خیلی منو اذیت کرده و اینم بگم که توی این سالها با کمک انجمن سعی کردم روی خودم متمرکز باشم و رشد کنم و تونستم ی کوچولو رو خودم کار کنم و توانمندیهامو بدست بیارم از لحاظ مالی خود کفا شدم در رشته ی تحصیلی مورد علاقه ام ادامه تحصیل دادم کنترلم رو از روی دیگران برداشتم و روی خودم انداختم جلسات بهبودیمو جدی گرفتم و سعی کردم با خدمت کردن در انجمن در مسیر بهبودی باقی بمونم اما بیمارم بارفتارهاش بدبینی هاش و تهمتهایی که به من میزنه و خیانتهایی که میکنه باعث آزارم میشه جالب اینجاست که دنبال مچ گیری نبودم اما خودش همیشه لو رفته میدونم که بیماره و این هم شاخه ای از بیماریش گاهی واقعا تصمیم به جدایی میگیرم ولی وقتی محبتش رو در حق بچه هام میبینم و علاقه ی بچه هام و به پدرشون دچار تردید میشم به خاطر پسرم بیشتر پسرم 15 سالشه و قبلن وقتی 9 سالش بود دست به خودکشی زده وقتی من اسم جدایی میارم به من میگه خودمو میکشم و من واقعا میترسم این کارو بکنه و من نتونم خودم و ببخشم الان چند هفته اس ی جورایی به پذیرش رسیدم روی جریان خیانت همسرم و سعی میکنم ندید بگیرمش و تمرکزم و انداختم روی خودم و تربیت بچه هام
دنبال کارهای مهاجرتم به اروپا و ادامه تحصیل دراونجا هستم همسرم که بی تفاوتیمو الان میبینه سعی میکنه بهم نزدیکتر بشه دیگه میخوام با کمک خداوند دست از این وحشت مضخرف بردارم و بپذیرم با یک معتاد دارم زندگی میکنم که هر لحظه ممکنه روی یک شاخه از بیماریش باشه خیلی سخته اما تلاشمو میکنم دوستان در حق من و خونواده ام دعا کنید و اگر تجربه ای دارید در اختیار من بگذارید ممنونم
ارسال‌ها
پاسخ }
سپاس شده توسط:
« قدیمی‌تر | جدید تر »


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Music 16-آخرین باری که کار خوشحال کننده ای انجام دادم چه زمانی بود ؟ ((سئوالاتی در مورد غیر sadaf 4 2,033 2016-01-27، 05:32
آخرین ارسال: آسمانی
Music 25-آیا این مساله مرا از مراقبت کردن از خودم باز می دارد ؟ (سئوالاتی در مورد کنترل ) sadaf 3 1,592 2016-01-27، 05:04
آخرین ارسال: آسمانی
Music 28-آیا سعی می کنم به جای کار بر روی برنامه معتاد ، روی برنامه خودم کارکنم ؟ سئوالاتی sadaf 2 1,765 2016-01-05، 09:07
آخرین ارسال: saray
Music 18-آیا می پذیرم که اعتیاد یک بیماری است ؟ ((سئوالاتی در مورد علت sadaf 4 2,628 2016-01-05، 08:59
آخرین ارسال: saray
Music 24-آیا اجازه می دهم که هر شخصی یا هر شرایطی زندگی ام را کنترل کتد ؟ (سئوالاتی در مورد sadaf 2 1,485 2016-01-05، 08:43
آخرین ارسال: saray

  • نمایش نسخه قابل چاپ
پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان
  • تماس با ما
  • تیم مدیریت
  • آمار انجمن
  • بازگشت به بالا
  • پیوند سایتی RSS
درباره ی ما

تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی فقط یک انجمن مجازی می باشد و اعضای انجمن های 12 قدمی تجربیات و مطالب نشریات خود را در این تالار به اشتراک می گذارند. شما هم می توانید تجربیات خود را برای دوستان خود در زیر سوالات قرار دهید.
دوستان ما
  • سایت بانیان بهبودی
  • پیامهای بهبودی
  • آراز هاست
  • مای بی بی ایران
  • سایت شما
  • سایت شما
  • سایت شما
  • سایت شما
  • سایت شما
  • سایت شما
Design By : SOHRAB
MyBB, © 2002-2021
تمامی حقوق این وب سایت مربوط به انجمن بانیان بهبودی میباشد.
حالت خطی
حالت موضوعی