مادر - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: مناسبتی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=273) +---- موضوع: مادر (/showthread.php?tid=1855) |
مادر - NASIB - 2013-11-17 دروغ همیشه بد نیست ! به مادر کم طاقت باید دروغ گفت ... باید بهش گفت حالم خوبه، همه چی خوبه غذام خوبه، هوا خوبه، دلم خوشه وقتی مــــــــــــــادرم خوب باشه همه چیز خوبه RE: مادر - mehrnaz - 2013-11-17 [یک مادر از چهره و چشم فرزندش واگه او را نبینه از صداش متوجه حالات فرزندش می شه من یک مادر دلشکسته ام که نگران اینده فرزندش در این دنیا ی نا مهربان وفقط یک مادر می فهمه مادر بودن یعنی چه و........ RE: مادر - mehdiast - 2013-11-17 RE: مادر - NASIB - 2013-11-18 سلامتیِ همه مامانایی که هر وقت صداشون می کنیم میگن جانم و هر وقت صدامون میکنن میگیم: چیه ؟ ها..... RE: مادر - sadaf - 2013-11-27 روزها و ساعت ها مادر،قدم کوتاه تر بر میداشت تا گامی بردارم و ذوق های پدر که مرا مشتاق تر به قدمی بیشتر میکرد . . . RE: مادر - NASIB - 2013-11-28 به ” خدا ” گفتم : تو را چگونه میتوانم ببینم , ” خدا ” گفت : تو من را نخواهی دید اما کسی را برات گذاشتم که نیمی ازمن است ” مادر RE: مادر - NASIB - 2013-11-28 در سونامي ژاپن وقتی گروه نجات، زن جوان را زیر آوار پیدا کرد او مرده بود اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه، چیز عجیبی دیدند. زن با حالتی عجیب به زمین افتاده، زانو زده و حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. چند ثانیه بعد، سرپرست گروه، دیوانه وار فریاد زد: بیایید، زود بیایید! یک بچه اینجا است. بچه زنده است. وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت دختری از زیر آن بیرون کشیده شد. مردم وقتی بچه را بغل کردند، یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد: عزیزم، اگر زنده ماندی، هیچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامی وجودش دوستت داشت. RE: مادر - mehdiast - 2013-11-29 مادر
تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"هايش رااا باور کرد حتي اگر نگويد...??? RE: مادر - mehdiast - 2013-11-29 من بی تو میمیرم،چشمات رو نبینم،دستاتو نگیرم،مادرتنهاترینم
دنیاتومشت منه،وقتی دعات پشت منه،فردامال منه،وقتی باتوباشم بی تو میمیرم عشقم،تودریایی ومن یه تشنم،بیاوبغض گلوموبشکن بی تومیمیرم وقتی تنها پیشت میشینم،همه عشق روتوی چشات میبینم،زندگیم روبه پات میریزم ای مادرم RE: مادر - NASIB - 2013-11-29 خواسته های یک مادر پیر: زمانی که پیر شدم،اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا صحبت هایم تکراری و کسل کننده است یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم، برای سرگرمیت مجبور میشدم بارها داستانی را برایت تعریف کنم،وقتی بی خبر از پیشرفتهای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر،وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده،همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی،یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم ،کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم. به افتخار تمام مادران چه آنهایی که هنوز نفسشون مایه دلگرمی ماس چه اونایی که یادشون همیشه همراه ماس... |