اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
ما گرد هم می آییم : - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148) +--- انجمن: شعر نو (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=150) +--- موضوع: ما گرد هم می آییم : (/showthread.php?tid=163) صفحهها:
1
2
|
RE: ما گرد هم می آییم : - mansoor - 2013-11-01 شب بود باران نمی بارید……….شکوفه لبخند نمی زد………… اولین شب بود و پی اش هزار شب و پیشش هیچ شب…………..از آسمان برف می آمد و تو نگاهت را در کوله باری خواستنی گذاشتی و عزم رفتن کردی……… فاصله ی نگاه تو تنها به اندازه ی یک نت بود………نه یک پرده…….تنها نیم پرده………..دیگر اشک هایم هم برایت حرمت نداشت…………… به پنجره((ها)) کردم…………….چقدر برف….:.((عزیز امشب نرو برف هم بهانه ای است برای نرفتتنت………)) و تو ………….ساده حتی بی هیچ لبخندی یا حتی کلامی رفتی……….. و امروز فردای دیشب……………………عجب فاصله ی نگاهمان را زیاد کردی…………. * وقتی نگاهت غمگین است قطره های پشت شیشه هم بغض می کنند…………نگاهت بی آواز است حتی باران هم شوقی برای بارش ندارد……..وقتی لبخندت ماتمکده ی چشم های بارانی ات می شود چکاوک حتی در باران هم می میرد……………وقتی نگاه زیبایت بی باران است دیگر آمدن بهار هم بهانه ای می شود برای فصل ها…………مگر میشود غریب باران غم نگاهت را ت…حمل کند و آن را به تنهایی به دوش بکشد؟ وقتی صدای نگاهت دیگر مرا صدا نمی کند………..دیگر هیچ بهانه ای برای لبخند نگاه من نیست………………بگذار حداقل غم غمگینی نگاه تو را به دوش باران بکشم……….می دانم نمی خواهی ولی بگذار سهیم غمگینی نگاهت باشم……………صدای نگاهم که برای غم چشمانت می گرید پیشکش نداشتن من در دل بی انتهایت……………. *********** RE: ما گرد هم می آییم : - abbas - 2013-11-01 تباهی
بی سرو سامان شده ام گرد بیابان شده ام تو رفته ای از بره من بی کس و عصیان شده ام با دست مرا نشان دهند بس که پریشان شده ام حال خوشی نیست مرا ببین تباه شده ام به رسم عشق و عاشقی ببین فنا شده ام RE: ما گرد هم می آییم : - abbas - 2013-11-04 من زاده پاییـــــــزم پایــــیز غم انگیــــــــــــزم صدغـــصه به دل دارم اما طــرب انگیــــــــــــزم
هر برگ درخــتی را اشکی ست که میریــــزم هر قــطره بارانــــم عشقی ست که می بــارم از داغ جفاکــــــــاری درمانــده لــــــــــــــبریزم هر رنگ که می بینـی حرفیـست که می گویـم افسوس دراین گلـــشن طوفنده به پا خیـــــــزم از مرگ هراسم نیست صــد شــوق به دل دارم از رنـــگ وریـــــا دورم از عشــــق پر از شـــورم با کلک خیال انگیـــــز صــــد خاطره انگـــــــــیزم هرساله شـــوم زنــــده من زنده به پاییـــــــــــزم RE: ما گرد هم می آییم : - sadaf - 2013-11-16 می خواهم خواب اقاقیا ها را بمیرم. می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم. در باغچه های تابستان، خیس و گرم به نخستین ساعت عصر نفس اطلسی ها را پرواز گیرم. *** حتی اگر زنبق ِ كبود ِ كارد بر سینه ام گل دهد- می خواهم خواب اقاقیا را بمیرم در آخرین فرصت گل، و عبور سنگین اطلسی ها باشم بر تالار ارسی در ساعت هفت عصر RE: ما گرد هم می آییم : - NASIB - 2013-12-16 ما گرد هم می ا ییم تا به کمک هم پاکی خود را حفط کنیم.ما مسافران یک کشتی هستیم که به یکدیگر پناه اورده ایم.ما در تنهای ی محکوم به فنا شدن هستیم.برنامه ما برنامه دورهم بودن است نه یک برنامه فردی.در 12 قذم بهبودی فقط با جمع و با کمک دادن و کمک گرفتن ممکن است....... RE: ما گرد هم می آییم : - mehdiast - 2014-01-07 ما گرد هم می آییم تا بهبودی را باهم بدست بیاوریم وباهم پیام آزاردی و رهایی را به کسانی که جویای آن هستند بدهیم شما بگین ما چرا گرد هم می آییم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |