انجمن بانیان بهبودی
کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم!... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن داستان نویسی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=249)
+--- انجمن: داستانهای بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=251)
+--- موضوع: کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم!... (/showthread.php?tid=1304)



کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم!... - mojtaba_s - 2013-11-06

معروف است که عقب مانده ها چیزی نمی فهمند

چند سال پیش در جریان بازی های پاراالمپیک (المپیک معلولین)

در شهر سیاتل آمریکا

۹ نفر از شرکت کنندگان دوی ۱۰۰متر پشت خط آغاز مسابقه

قرار گرفتند.

همه این ۹ نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و

جسمی می خوانیم.

آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند.

بدیهی است که آنها هرگز قادر به سریع دویدن نبودند

و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند

بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر

مسابقه را طی کرده

و برنده مدال پاراالمپیک شود

ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد.

این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.

هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند،

آنها ایستادند،

سپس همه به عقب بازگشتند

و به طرف او رفتند.

یکی از آنها که مبتلا به سندروم “دان” -عقب ماندگی شدید

جسمی و ذهنی – بود، خم شد

و دختر گریان را بوسید

و گفت : این دردت رو تسکین میده.

سپس هر ۹ نفر بازو در بازوی هم انداختند

و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.

در واقع همه آنها اول شدند.

تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و ۱۰ دقیقه برای آنها کف

زدند.

کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم.


RE: کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم!... - abbas - 2013-12-07

معروف است که عقب مانده ها چیزی نمی فهمند.
چند سال پیش در جریان بازی های پاراالمپیک (المپیک معلولین) در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دوی 100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه این 9 نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به سریع دویدن نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پاراالمپیک شود ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد. این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.
هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند. یکی از آنها که مبتلا به سندروم "دان" -عقب ماندگی شدید جسمی و ذهنی - بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت: این دردت رو تسکین میده. سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند.
...کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم