انجمن بانیان بهبودی
کتابخوانی قدم اول شیشه - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن شیشه ای های گمنام CMA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=451)
+--- انجمن: سه قدم برای رهایی از مصرف شیشه(مت آنفیتامین) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=453)
+---- انجمن: قدم اول شیشه ای های گمنام (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=454)
+---- موضوع: کتابخوانی قدم اول شیشه (/showthread.php?tid=3685)



کتابخوانی قدم اول شیشه - mehdiast - 2014-01-11

قدم اوّل:
ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان و كنترل آن عاجز بودیم و زندگیمان غیر قابل اداره شده بود.
اميدواري ما اين است كه راهي براي جواب گرفتن به سؤالات زيادي كه در طي دوران مصرف خودمان پيدا كرده‌ايم، خدا را شکر که اكنون راهي پيدا شده است، كه نيازي نيست مصرف كننده‌اي با مصرف مواد مخدّر زندگي خود را از بين ببرد. جواب دادن به سؤالات اين قدمها در گروه خودياري آواز رهایی برگرفته از تجربيات و خرد جمعي آن عده از مصرف كنندگان سابقي است، كه سالها از مصرف مواد مخدّری چون شیشه و آمفتامین و روانگردان‌ها دست كشيده و اكنون به عنوان راهنمايان بهبودي براي صدها نفر همدرد هستند، نجات و بهبودي بهاء مي‌خواهد، نه بهانه، لذا ما نياز به يك‌سري از اعمالي داريم كه برخلاف رأي و عقيده بيماري اعتيادمان است، براي كاستن قدرت بيماري اعتياد، در خودمان نياز به تمرين داريم و با اين تمرينات مي‌توانيم اين دشمن ديرين را ناكار و بي‌قدرت كنيم. ابتدا از غروركاذب و مديريت شبكه‌اي انكار شروع مي‌كنيم. بهترين ابزار براي اينكار اقرار كردن به داشتن بيماري اعتياد است و مصرف كننده‌ی مواد مخدّر بودن است!
1- تأثير اقرار چيست؟
چرا هميشه بايد اقرار كنيم كه معتاد هستيم؟
اصولاً معتادان غرور و انكارشان زيادتر از حد است و حتي آنها حاضرند بميرند، امّا نه به خود و نه به كسي اقرار كنند، كه دچار مشكلات مواد مخدّر و عوارض بيماري اعتياد هستند و نياز به كمك دارند، آنها هميشه فكر می‌کنند كه خودشان قادرند به تنهايي حريف اعتیاد و مواد مخدّر و كنترل كردن آن هستند، هيچ وقت خود را معتاد و عاجز نمي‌دانند، حتي وقتي همه چيزشان را از دست دادند، براي همين اين اهميت حياتي برايشان دارد، كه خود را هرروز به جلسات برسانند و در مشاركت‌هايشان از تخريب‌هاي خود حرف بزنند. در اينجاست كه تجربيات ميداني و خرد جمعي اعضاي قدیمی در گروه آواز رهایی و تجربيات انجمن‌هاي خودياري دوازده قدمی، از كشورهاي ديگر به ما رسيده است، نشان داده است كه وقتي فرد معتاد به اعتياد خودش اقرار مي‌كند، پرده مديريت شبكه‌اي انكار و غرور كاذبش كنار رفته و خودش را از زاويه ديگري كه تا به حال نديده بود ببيند. او خودش را مي‌بيند كه چگونه اعتياد و مواد مخدّر او را تابلو و بيچاره كرده است. او خودش را براي اوّلين بار به صورت صادقانه مي‌بيند، كه چگونه زندگي خود را با مصرف مواد مخدّر به آشفتگي كشانده است. با اينحال در خيلي از افراد، شخصيت عجيب و منكر معتاد اجازه به آنها نمي‌دهد، كه ترس‌هايشان را كنار بزنند و از ديگران كمك بخواهند. اقرار كردن به معتاد بودن در فرد معتاد مانند تهيه ليست و فهرست بيلان مالي براي تاجري است كه ورشكست شده است و اگر می‌خواهد از اين وضعيت نجات پيدا نمايد، بايد اين ليست را تهیه كرده و اوضاع روز خود را دقيقاً بررسي نمايد، اقرار كردن هم براي معتادان باعث مي‌شود كه اوضاع خود را ببيند و اينكار او را به خود مي‌آورد و براي درد و بيماري خود چاره انديشي مي‌كند. درگيري با انكار و اقرار کردن بيشتر در كساني ديده شده است، كه ترس‌هاي خود را بهاء داده و خود را در ميدان چالش ذهني تخیلات و توهم اسير مي‌نمايند. معمولاً در اين درگيري ذهني بازنده اصلي خود فرد است. در اين مواقع پذيرش بيماري از طرف خود معتاد باعث پيروزي خودش خواهد شد.
2- تعريف بیماری اعتیاد چیست؟
بیماری اعتیاد یک بیماری مرموز و ناشناخته و چند وجهي و عجيب است، كه در هيچ يك از چهارچوب بيماري‌هاي مرسوم و رايج در اجتماع قرار گرفته نمي‌شود، از نشانه‌هاي ظاهري آن مي‌توان به مزمني و پيشروندگي و غيرقابل كنترل كردن و كُشنده بودن آن اشاره کرد، که عوامل مختلفي مانند: وراثت، تربيت، عوارض روانی، نبود امنيت اجتماعی، محيطی، ارتباطات، عاطفي و معنوي در شروع، دوام و پیدایش آن دخالت مستقيم دارند. این بیماری در بي‌اختياري و عجز و ناتواني فرد به حالت پیشرونده، تخریب کننده در روابط و احساسات و عاطفه و قابليت‌هاي فردي و اجتماعي ديده شده است و در انتها فرد را به مرگ و نيستي مي‌كشاند. نظر و عقيده اکثر محققين و متخصصان بهداشتی و پزشكي و روانپزشكي و مشاوران داخلي و خارجي بر این باور هستند، که اعتیاد یک بیماری مجهول و تمام عیار است كه علایم و عوارض مخصوص به خودش را دارد. بيماري اعتیاد هم مانند بقيه‌ی بيماري‌ها چهار ویژگی خاص خود را دارد.
-1 دارای علت و سبب است.
-2 دارای علایم و عوارض است.
3- دارای مسیر و مراحل مشخص است.
-4 دارای درمان و رهایی و (روش بهبودی) شناخته شده‌ای است.
(با اين‌حال بیماری اعتیاد قابل درمان نیست. امّا مي‌توان در يك دوره آنرا مهار کرد و از فعالیت انداخت).
از شاخصه‌های بارز این بیماری از دست دادن کنترل مصرف و بي‌اختياري از مصرف و يا عدم مصرف مواد مخدّر و اداره‌ی زندگي شخصي است و از نشانه‌هاي مهم در بين همه‌ی معتادان این است، که هيچكدام از آنها باور ندارند كه مصرف مواد مخدّر از کنترل شان خارج شده و خودشان تحت كنترل موادمخدّر معتاد هستند. (انكار اوّليه) در جايي كه احساس كردند، واقعاً وابسته مواد هستند، در اين مواقع به پزشك و متخصصان مختلف رجوع می‌کنند و در همان موقع هم خود را معتاد نمي‌دانند، چون فكر می‌کنند اگر مواد را كنار بگذارند همه چيز به حال اوّل برمي‌گردد. (انکار ثانويه) معتادان با مديريت شبكه‌اي انكار و غرور كاذبشان مشکلات خود را نديده و ساده و بي‌اهميت مي‌گيرند. آنها برای آرام كردن خودشان و اعضاي خانواده، اعتيادشان را كوچك و ناچيز و فقط مصرف مواد مخدّر را عامل و مقصر معرفي می‌کنند. با اين رويه معتادان در بی‌اختیاری و اجبار همچنان به مصرف مواد ادامه می‌دهند. امّا همچنان نگران هستند و ترس و اضطراب باعث اختلال در روابط و احساسات و عواطف و قابليت‌هاي فردي و اجتماعي‌شان خواهد شد، آنها به مرور تبديل به افرادي خواهند شد كه بیماری اعتیاد و مصرف اجباري و از روي بي‌اختياري روي سيستم غريزي‌شان وارد شده و دست از سرشان برنخواهد داشت.
*- بیماری اعتیاد، مصرف موادمخدر و افكار و رفتارهاي بيمارگونه را تبدیل به مهمترین هدف زندگی براي معتادان می‌کند، به طوري كه تمام نيازهاي فردي و اجتماعي و عواطف و قابليت‌هاي خود را نديده مي‌گيرند و نسبت به آنها کاملاً بي‌اهميت شده و عده‌ای خود را لايق تمام بدي‌ها و مجازات‌ها مي‌دانند.
3- عوامل عود و فعاليت بیماری اعتیاد
سؤالات زير در رابطه با عجزها و بي‌اختیاري و اجبار شما در مواقعي بود كه حتي خودتان باور نداشتيد شما را به مصرف مواد مخدّر متمايل سازد و يا گونه ديگري از اعتيادهای افکاری و رفتاری باشند كه شما را در نهايت به سمت مصرف نوعی مواد مخدّر بكشاند!
*- آيا هنگامي كه افكاري براي انجام كاري خلاف مانند: شرطبندي و قماربازي و روابط ناسالمی كه خواسته و ناخواسته در شرايط انجام آن قرار مي‌گيريد، مي‌توانيد خودتان را كنترل كنيد؟ به طوریكه خود را داخل بازي نكنيد و يا در مواقع ديدن غذاهاي لذيذ و متنوع پُرخوری نكنيد، يا در مواقعي كه برايتان پيش مي‌آيد ولخرجی نكنيد، يا براي درآمد زيادتر کار بیش از حد و اضافه از ساعت و خلافی خاص انجام ندهيد، يا هنگام ارتباط جنسي حد و حدود تعادل را براي خودتان حفظ كنيد؟ در طول بهبودی خصوصاً سه ماه اوّل تمایل شدید برای ایجاد ارتباط جنسی خواهید داشت و وسوسه برای مصرف مواد مخدر از طرف دیگر و دردهای فیزیکی و افکار آزار دهنده با توهم و تخیل هم شایع است. امّا پاکی آنقدر ارزش دارد که تمام این مشکلات را قابل تحمل می‌کند. بعد از مدتی که پاکی بالاتر رفت، نوع وسوسه هم فرق خواهد داشت، خصوصاً دوست خواهید داشت که دوستان هم مصرفی و حتی ساقی‌تان پیام بدهید. یا سراغ دوستان قدیمی و مصرف کننده بروید و جویای حال آنها شوید. اینها همان میل شدید یا عود وسوسه مصرف در شماست که در ابتدا اصلاً و ظاهراً قصد ندارد شما را دوباره آلوده کند، امّا واقعیت این است که اگر سراغ آنها بروید خیلی به سختی بتوانید خودتان را از کمند آنها خلاص کنید، در هر زمانی حتی هنگامی که به طور جدی در برنامه‌ی بهبودی مشغول خدمت به خود و دیگران هستید، هر لحظه ممکن است این اشتباهات از طرف شما پدید آید، دفعات و شدت این تمایل و وسوسه در هر شخصی متفاوت با دیگری است. بسیار مهم است متوجه عوامل به وجود آورنده ایجاد وسوسه و علایم اجبار و بی‌اختیاری فیزیکی، روحی، روانی و احساسی آن باشیم. در زمان وقوع وسوسه شروع لذت‌های فکری در سرمان خیلی فعال می‌شود و درست مانند چرخ اتومبیل که بکساباد می‌کند، افکارمان در فکر مصرف گیر می‌کند. بدانگونه که افکار تخیلی و توهم و بلوکه شده اختیار فرد را به‌عهده گرفته و هیچ منطق و دردها و مشکلات اعتیاد و مصرف فراموش می‌شود، بطوریکه احساس (نیاز) از روی اجبار و بی‌اختیاری به اجرای حتی یکبار مصرف که وسوسه‌اش را داریم. بیماری اعتیاد و اوج مصرف نهایتاً ما را به جایی می‌رساند، که دیگر نمی‌توانیم وجود آن را در خودمان انکار کنیم. در قسمتی از وجودمان یک احساس گنگ و خسته کننده به همراه تخیلات عجیب و غریب و غیرممکن به همراه توهمات، ما را به یاد، تمام دروغ‌ها، خلاف‌ها و تمام افکار و رفتارهای ناسالمی که داشتیم، می‌اندازد. ما در اثر دردهایی که می‌کشیم دیواره‌ی غرور و انکار را کنار می‌زنیم و در همان لحظه واقعیت‌های دردناک عیان می‌شوند. وقتی که با واقعیت زندگی‌مان رو در رو می‌شویم، تشخیص داده می‌شود. که باید کاری انجام دهیم و خود را از بحران خارج نماییم، آنقدر ارتباط اجتماعی‌مان با همه چیز قطع شده بود، که فقط یک‌سری روابط مصنوعی و قلابی از ترس برایمان باقی مانده بود. اگر چه ممکن بود به نظر بیاید کارمان تمام، امّا باید به این نقطه می‌رسیدیم تا بتوانیم بفکر رهایی باشیم.