.




وقتي كه از خدا مي خواهيم تا كمبودهاي اخلاقيمان را برطرف كند، آيا اين آخرين مسئوليت ماراجع به آنهاست ؟ مسئوليت ما در اين امر مهم چيست؟ خداوند چگونه اين كار را براي ما انجام مي دهد؟







.

بین برطرف کردن کمبودهای اخلاقی و بی تفاوتی تفاوت هست ، من با برطرف کردن نواقص اخلاقی ام سعی در برطرف کردن آنها را دارم یعنی میخواهم دنیا را به گونه ایی دیگر نگاه کنم و نواقص ام را که در من ایجاد ضعف میکند را از بین ببرم . گاهی برطرف کردن نواقص اخلاقی در من ایجاد بی مسولیتی میکند اما قرار نیست من با برطرف کردن آن نواقص از مسولیتهای ممکن دور شوم  بلکه من از مسولیتهای غیر ممکن دور میشوم .من یاد میگیرم که حدومرزهایم را بشناسم  و اجازه خسارت زدن را ندهم .  پیدا کردن نواقص درونی ام ، ارتباط با خودواقعی ام ، ارتباط تنگاتنگ با راهنما و مشارکت و گرفتن تراز .  من وقتی به نواقص ام اقرار میکنم یعنی تسلیم هستم ، گوش سپردن به ندای درونم و گوش دادن به پیام خدا ، اقرار به عجزم در برابر تغییر ، بعد از این کارها خدا وارد عمل میشود و باعث میشود که من هر روز نواقص ام راببینم و متوجه آنها بشوم و از ابزار برنامه استفاده کنم .