انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: دعا کن خدا همیشه با تو در تماس باشد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
به خدا گفتم اگر سرنوشت مرا تو نوشتی پس چرا دعا کنم؟


خدا گفت: شایدنوشته باشم هر چه دعا کند
[تصویر:  s0dilqrihnotq7n74dj2.jpg]
خدايا!
مرا چون سبزه ها فروتن ساز ؛
چون گلها ساده ؛ بادا همانند پروانه ای که در شعله فرو می شود در شعله عشق تو معبودم فرو شوم .

خدایا تو را شکر می کنم
که بی نهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بی نهایت اتصال دادی .
خدایا بگذار که نمونه خوبی باشم .
بگذار که سمبل عشق و محبت باشم .
بگذار که مظهر ایثار و فداکاری باشم .
بگذار معیار خدایی باشم که جز خواسته تو عمل نکنم .

خدایا بگذار دریا باشم ؛
ساکن و ساکت که طوفان های سخت هم مرا به هیجان نیاورد . آمین
باشد که خرد و عشق ، پذیرش و امید بهبودی را با خود ببریم.
امروز ، خرد الهی آگاه و قادر مطلق است و ایمان دارم هرآنچه را به دستان توانای او می سپارم ، با بهترین شکل انجام می پذیرد . خداوندا سپاسگزارم .
این مراقبه را 15 مرتبه با صدای بلند برای خود تکرار نمایید .
جستجوي خدا
كوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد.
رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.
نهالی‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ایستاده‌ بود، مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌
گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ كنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛
 
درخت‌ زیرلب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ كه‌ بروی‌ وبی‌رهاورد برگردی. كاش‌
می‌دانستی‌ آنچه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست...
 
مسافر رفت‌ و گفت: یك‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ می‌داند، پاهایش‌ در گِل‌ است، او
هیچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد یافت.
 
و نشنید كه‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌ و سفرم‌ را
كسی‌ نخواهددید؛ جز آن‌ كه‌ باید.
 
مسافر رفت‌ و كوله‌اش‌ سنگین‌ بود. هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و
پیچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و ناامید. خدا را نیافته‌
بود، اما غرورش‌ را گم‌ كرده‌ بود...
 
به‌ ابتدای‌ جاده‌ رسید. جاده‌ای‌ كه‌ روزی‌ از آن‌ آغاز كرده‌ بود. درختی‌ هزار
ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌ بود.
زیر سایه‌اش‌ نشست‌ تا لختی‌ بیاساید.
 
مسافر درخت‌ را به‌ یاد نیاورد. اما درخت‌ او را می‌شناخت.
 
درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در كوله‌ات‌ چه‌ داری، مرا هم‌ میهمان‌ كن.
مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌ خالی‌ است‌ و هیچ‌ چیز ندارم.
 
درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتی‌ هیچ‌ چیز نداری، همه‌ چیز داری.اما آن‌ روز كه‌
می‌رفتی، در كوله‌ات‌ همه‌ چیز داشتی، غرور كمترینش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو
گرفت.
حالا در كوله‌ات‌ جا برای‌ خدا هست و قدری‌ از حقیقت‌ را در كوله‌ مسافر
ریخت...
 
دست‌های‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هایش‌ از حیرت‌ درخشید و
گفت: هزار سال‌ رفتم‌ وپیدا نكردم‌ و تو نرفته‌ای، این‌ همه‌ یافتی!
 
درخت‌ گفت: زیرا تو در جاده‌ رفتی‌ و من‌ در خودم ، و پیمودن‌ خود،
دشوارتر از پیمودن‌ جاده‌هاست ...
 
معبودم

 متبرکم گردان به نامت

 متبلورم گردان به عبادتت

 متذکرم گردان به ذکرت

 مرحمتم گردان به رحمتت
خدايا   تصویر: images/smilies/heart.gif  دنياي آشفته درونم و نگراني هايم كه تنها از نگاه تو پيداست را به تو مي سپارم ....

با نور مهربانت  بر من بتاب  و آرامم كن .... تا  حضورت ،  داشتن و بودنت را احساس كنم .....   امين ...
        خداوندا آنی و کمتر از آنی مرا به خود

                                                          وا مگذار...

                       
تصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gifتصویر: images/smilies/heart.gif
    
شکرت خدا علی رضا معتاد 6 ماه و 24 روز خدایا شکرت بابت پاکیم ای خدای مهربان تو میدانی من پراز نواقص و عیبم و تو چقدر بزرگی که همه نواقص مرا میپوشانی خدایا کمکم کن در بهبودیم و بتونم اراده و زندگیم رو به تو بسپارم ای خدای مهربان کمکم کن از تو فقط خیر میرسد تو خیلی بزرگی خدایا مرا کمک کن که دست از گناهان خود بردارم و از دست گناهان خود به تو پناه میبرم 
صفحه‌ها: 1 2