انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: خانواده
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.


بسیاری از ما از خانوادههای به شدت آسیبدیده میآییم. در مواقعی عدم سلامت عقل که در میان خویشاوندان ما حاکم است، غیر قابل تحمل به نظر میرسد. گاهی اوقات میخواهیم ساک خود را ببندیم و از آنها دور شویم.
دعا میکنیم اعضای خانواده ما در بهبودی به ما بپیوندند، اما شدیداً باعث تأسف است که این امر همیشه اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات علیرغم بهترین تلاشهای ما برای رساندن پیام، متوجه میشویم نمیتوانیم به عزیزترین نزدیکان خود کمک کنیم. بر اساس تجربه گروهی ما آموختهایم اغلب برای کمک به خویشاوندان خود بیش از حد به آنها نزدیک هستیم. درمییابیم بهتر است آنها را به مراقبت نیروی برتر بسپاریم.
دریافتهایم وقتی از تلاش برای حل مشکلات خانواده خود دست میکشیم، به آنها فرصت مورد نیاز برای حل مشکلات زندگی خودشان را میدهیم. با یادآوری اینکه ما قادر به حل مشکلات برای آنها نیستیم، به خود آزادی میدهیم که به اداره امور زندگی خود بپردازیم. ایمان داریم خداوند به خویشاوندان ما کمک خواهد کرد. اکثر اوقات بهترین چیزی که میتوانیم به عزیزان خود بدهیم الگوی بهبودی مداوم خود ماست. به خاطر حفظ سلامت عقل خود و خانواده خود، باید به خویشاوندان خود اجازه دهیم روشهای خود را برای بهبودی پیدا کنند.
فقط برای امروز: تلاش میکنم برنامه خود را انجام دهم و خانواده خود را به مراقبت نیروی برتر بسپارم.
در بهبودی كار بزرگی انجام میدهیم، مگر نه؟ هر روز به جلسه میرویم، عصرها را با دوستان خود در انجمن میگذرانیم. اما اگر اوضاع خانه آشفته شود، كار بزرگی را انجام نمیدهیم.
از خانوادهها انتظار داریم ما را درك كنند. با اینکه دیگر مواد مصرف نمیكنیم، چرا آنها متوجه پیشرفت ما نمیشوند؟ آیا اهمیت جلسات، خدمات و یا مشاركت ما در انجمن را درك نمیكنند؟
خانوادههای ما برای تغییری كه NA در زندگی ما ایجاد میكند، ارزش قائل نیستند، مگر اینكه به آنها ثابت کنیم. اگر همان طور كه برای مصرف مواد عجله میكردیم برای شركت در جلسات نیز عجله كنیم، چه چیزی تغییر كرده است؟ اگر به نادیده گرفتن نیازها و تمایلات همسران و فرزندان خود ادامه دهیم، مسئولیتهای خود را در خانه نمیپذیریم، در واقع این اصول را در تمام امور خود رعایت نمیكنیم.
هر جا میرویم باید برنامه را در تمام امور خود اجرا كنیم. اگر میخواهیم زندگی روحانی فقط در حرف نباشد، باید در خانه به آن عمل كنیم. با انجام این كار، افرادی که در زندگی با آنها شریك هستیم مطمئناً متوجه تغییر ما میشوند و از اینكه NA را پیدا کردهایم، سپاسگزاری میكنند.
فقط برای امروز: بهبودیام را با خود به خانه میبرم.
تاثیرات اعتیاد بر کودکان
 زندگی کردن در خانواده هایی که با مشکل اعتیاد روبرو هستند اغلب بسيار دشواراست و به همین علت در خانواده های آسيب ديده از اعتياد، افراد با انواع مشکلات عاطفی، روحی، روانی و اختلال های رفتاری روبرو می شوند. بیماری اعتیاد، اعضای خانواده فرد معتادرا تحت فشارهای عصبی غیر عادی قرار می دهد. بر اثر اقدامات و رفتارهای ترسناک و غیر منتظره – که از ویژگی های زندگی با یک فرد معتاد است – روند معمولی زندگی در این خانواده ها مختل می شود. آنچه که در باره خانواده معتادان گفته می شود با آنچه که حقیقتا آنها به چشم خود می بینید و تجربه می کنند متفاوت بوده و با نگاهی دقیق تر متوجه می شویم که درون زندگی خانواده معتاد با بیرون آن تفاوت بسیار دارد. فرد معتاد یا اعضای خانواده او برای حفظ شالوده و بنیان خانواده ای که به تدریج در حال از هم پاشیده شدن است، ممکن است مسائل را وارونه جلوه دهند، صحنه سازی کنند و یا حتی وجود اعتیاد و مشکلات ناشی از آن در خانواده خود را انکار کنند. همه ابعاد زندگی خانوادگی بر اثر مبتلا شدن یک یا چند عضو خانواده به بیماری اعتیاد با مشکل روبرو شده و اعضای خانواده به تدریج کنترل اوضاع را از دست می دهند. بر اثر انکار کردن مصائب و مشكلات ناشی از اعتیاد، مسائل جزئی و پیش پا افتاده مهم جلوه می کنند و مسائل مهم و جدی کم اهمیت و ناچیز شمرده می شوند و بدین ترتیب کنترل مشکلات از دست اعضای خانواده خارج می شود. حضور در محیط آشفته و خطرناکی که زندگی خانواده معتادان را دربر گرفته است، باعث می شود تا احساس نیاز و وابستگی کودکان به والدین خود؛ با ترس و نگرانی همراه باشدکودکان خانواده های معتاد در دوران جوانی ممکن است با هيجانات و احساسات شدید روحی روانی روبرو شده و به علت عدم برخورداری از حمایت و تربیت مناسب خانوادگی نتوانند این مسائل و مشکلات روانی را درک و آنها را حل و فصل کنند؛ در نتیجه معمولا نوجوانی که در یک خانواده معتاد پرورش یافته است رفتارهای تدافعی شدیدی از جمله: نادیده گرفتن احساسات خود، انکار وجود مشکلات، مقصر دانستن دیگران، توجیه کردن و منطقی جلوه دادن مشکلات، روشنفکر نمائی، کنترل شدید، انزوا طلبی و گوشه گیری، ظاهر سازی یا خوددرمانی با هدف کنترل آشفتگی درونی را در پیش می گیرد.