انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: یک روز
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
یک روز رسد غمی به اندازه کوه ..یک روز رسد نشاط به اندازه دشت .. افسانه زندگی چنین است گلم....در سایه کوه باید از دشت گذ شت

آری آغاز دوست داشتن است//
گرچه پایان راه ناپیداست//
من به پایان دگر نیندیشم//
که همین دوست داشتن زیباست!
فروغ فرخزاد
سگی را لقمه ای هرگز فراموش

نگــردد ور زنی صد نوبتش سنگ

وگر عمـــری نوازی سفلـــه ای را

به کمتـــر تندی آید با تو در جنگ
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺭﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻍ
ﺑﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻥ ،ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
) ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هردم اید غمی از نو به مبارک بادم
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻃﻌﻨﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ
ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻫﻢ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﺎ
"ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﻟﺶ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﺑﻌﺸﻖ
ﺛﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺪﻩ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻭﺍﻡ ﻣﺎ"

فروغ
ببندم شال و میپوشم قدک را بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریاها سراسر بشویم هر دو دست بی نمک را
يك لغزش پا جاده توفيق طلب كن

از زحمت چندين ره و فرسنگ برون آ )بيدل(
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هردلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است
تادلبر من پا بزمین بگذارد

از هیکل او ناز و ادا میبارد



دل دادن او بهر من آسان بود
پوشیدن چشم از او مصیبت دارد
شبها به بزم مدعی ای بی مروت جا مکن
آرام جان او مشو، آزار جان ما مکن

از بهر حسرت خوردنم، لب بر لب ساغر منه
دست از پی آزردنم در گردن مینا مکن

در بزم غیر ای بی وفا بهر خدا مگذار پا
ما را و خود را بیش از این آزرده و رسوا مکن

هردم به مجلس ای رقیب از یار دلجویی مجو
خاطر نگهداریش را خاطر نشان ما مکن

درد فروغی را وا تا کی به فردا افکنی
اندیشه از فردا بدار، امروز را فردا مکن

میرزا عباس فروغی بسطامی
صفحه‌ها: 1 2 3