انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-سی ام مرداد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

روابط دوستی 30 مرداد

«روابط دوستی ما عمیق میشود و صمیمیت و علاقهای را تجربه میکنیم که از مشارکت کردن بهبودی و زندگی جدید از سوی معتادان حاصل میشود.»

جزوه خویشتن‌پذیری

v

اکثر ما بدون داشتن دوستان واقعی به معتادان گمنام میآییم. اکثر ما بدون کوچکترین فهم درباره نحوه برقراری روابط دوستی پایدار به اینجا میرسیم. با این حال، در طول زمان یاد میگیریم روابط دوستی مستلزم تلاش است. در مواقعی روابط دوستی چالشبرانگیز است. مانند هر رابطهای، رابطه دوستی فرآیند یادگیری است.

دوستان ما برای گفتن حقیقت درباره ما به قدر کافی ما را دوست دارند. این گفته قدیمی، «حقیقت شما را آزاد میسازد، اما ابتدا شما را عصبانی میکند»، به خصوص درباره رابطه دوستی واقعیت دارد. این مسئله میتواند روابط دوستی را ناراحتکننده سازد. شاید به جای روبرو شدن با دوستان خود از شرکت در جلسات خاصی اجتناب کنیم. با این حال، متوجه شدهایم که دوستان نگرانی خود را نسبت به ما ابراز میکنند. آنها بهترین را برای ما میخواهند. دوستان ما علیرغم کمبودهایی که داریم، ما را میپذیرند. آنها درک میکنند که ما هنوز به رشد و پیشرفت در کار نیاز داریم.

وقتی خود ما نمیتوانیم به خود کمکی کنیم، دوستان به ما کمک میکنند. دوستان به ما در کسب دیدگاه ارزشمندی نسبت به حوادث زندگی و بهبودی کمک میکنند. مهم است که روابط دوستی را به طور فعال پرورش دهیم، چراکه میدانیم به تنهایی نمیتوانیم بهبود پیدا کنیم.

v

فقط برای امروز: به خاطر دوستانی که دارم، سپاسگزارم. نقش فعالی را در روابط دوستی خود به عهده میگیرم.
شکوه مکن!
بلکه از هر آنچه خداوند برایت پیش می آورد،مسرور شو!
30 مرداد
در مسير بهبودي خود به اين نتيجه رسيدم، كه من نمي‌توانيم كسي را اجبار و وادار به رعايت اصول برنامه‌ی خودیاری كنيم. فقط پیام بدهم که تأثیر آن روی خودم به چه گونه بوده است، سپس با رها كردن، او فرصت خواهد يافت كه با تفكر و فرصت دادن بيشتر به خودش با عمل كردن اصول به زندگی بپردازد. اگر ما تمايل بيشتري به درك كردن يا درك شدن هم‌دیگر داشته باشيم، مي‌توانيم درمسير بهبودي به آن برسیم و با شتاب مناسب و بيشتري نتیجه بگيريم. ما نمي‌توانيم عقيده و فكرمان را به كسي تحميل كنيم، چون این‌کار می‌تواند انرژی زیادی از ما بگیرد که در نهایت منجر به فرسودگی ما خواهد شد. آيا من فرق بين همدلي و همدردي و همزباني را با كمك اجباري ناخواسته درك كرده‌ام؟ آيا مي‌توانم به‌جاي سرپرستی و احساس مسئولیت کردن و كمك اجباري، خود را در موقعيت و شرايط همدردان قرار دهم؟ آيا مي‌توانم تمام بشريت را به عنوان اين كه ساخته‌ی دست خداوند هستند، دوست داشته باشم و به آن‌ها احترام بگذارم و آنها را به صاحب اصلیش یعنی خداوند مهربان بسپارم؟ آیا متوجه شده‌ام که من هم صاحب دارم و اجازم ندهم که من را تصاحب کنند؟
كمك بخواهي كمك خواهي شد!