انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-دوم فروردین
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
2 فروردین اصل اتکا به خود

«در دوران اعتیاد خود، به مردم، مکانها و چیزها وابسته بودیم. از آنها انتظار داشتیم ما را حمایت کنند و چیزهایی را که متوجه کمبود آن در خود میشدیم، فراهم کنند.»

کتاب پایه

v

در عالم حیوانات، موجودی هست که با استفاده از دیگران رشد میکند و زالو نامیده میشود. این موجود به افراد میچسبد و چیزهای مورد نیاز خود را دریافت میکند. وقتی یک قربانی زالو را از خود وا میکند، این موجود صرفاً به سراغ فرد دیگری میرود.

در دوران اعتیاد فعال، ما نیز به همین ترتیب رفتار کردیم. از خانوادهها، دوستان و جوامع خود سوء استفاده کردیم. آگاهانه یا ناآگاهانه تقریباً از هر کسی که با او روبرو میشدیم، چیزی را بیدلیل میستاندیم.

وقتی در اولین جلسه خود، گرداندن سبد را مشاهده کردیم، شاید تصور کرده باشیم: «اتکا به خود! حالا این ایده عجیب چیست؟» همان طور که نگاه میکردیم، متوجه چیزی شدیم. این معتادان متکی به خود آزاد بودند. با پرداخت سهم خود، به این مزیت دست یافته بودند که خودشان تصمیمگیری کنند.

با به کار بردن اصل اتکا به خود در زندگی شخصی، به همین نوع آزادی دست پیدا میکنیم. دیگر هیچ کسی حق ندارد به ما بگوید کجا زندگی کنیم، زیرا اجاره خود را میپردازیم. میتوانیم با انتخاب خود غذا بخوریم، لباس بپوشیم یا رانندگی کنیم، زیرا خود ما این چیزها را فراهم میکنیم.

بر خلاف زالو نباید برای بقا به دیگران وابسته باشیم. هر چه مسئولیت بیشتری را قبول میکنیم، آزادی بیشتری را به دست میآوریم.

v

فقط برای امروز: در این آزادی که میتوانم با حمایت از خود به دست بیاورم، محدودیتی وجود ندارد. امروز مسئولیت شخصی را میپذیرم و سهم خود را میپردازم.
اندیشه امروز دوم فروردین ( a day at a time )

پیش از شرکت در برنامه بازپروزی من هیچ تصویر روشنی از زندگی در زمان حال نداشتم . بیشتر اوقات چنان مبهوت اتفاقاتی که در روز گذشته ، هفته پیش و یا حتی سالیان دور به وقوع پیوسته بود ، بودم که روز و شبم را بجای فعالیت سازنده و درک حوادث روزمره صرف رهایی از افکار ناخوشایند گذشته که ناشی از عملکرد اشتباه من بوده است می کردم .
والت وتیمن شاعر و نویسنده در جایی نوشته است :" هر ساعت از شب و روز معجزه ای غیر قابل توصیف است " .
آیا من می توانم از صمیم قلب این پندار را باور داشته باشم ؟
پروردگارا ، بمن قدرت بده که تنها سنگینی اعمال روزانه ام را فارغ از ندامت های دیروز و نگرانیهای فردا بر دوش خود احساس نمایم .
پروردگارا ، مرا یاری کن تا تقدس هوایی را که استنشاق می کنم درک کرده و مسئولیتهای انسانی و اجتماعی خود را برای امروز پذیرا باشم . آیا من خواهم آموخت که تعادل روانی و احساس آرامش تنها از راه نزدیکی با خداوند حاصل می شود ؟
" امروزت را به خاطر فردا ، از دست مده "

کپی از این مطلب فقط با ذکر نام سایت http://forum.banianbehboodi.ir مجاز می باشد .

در همه وقایعی که روی می دهد لطف ورحمت الهی نهفته است.بینش ما محدود است.نمی دانیم آنچه را که پیش روی ما قرار دارد ،مشاهده کنیم.خدوند آنچه را که برای ما خوب است می بیند وبه آن آگاه است.
ما مخلوق«او»هستیم.عشق «او»به یکایک ما،بیش از مهر مادر به یگانه فرزندش است.به خدا اعتماد کنید.آنگاه هرگز دچار اندوه نخواهید شد.
اعتماد کردن به خدا به معنای دانستن چرا ها نیست،
اعتماد کردن به خدا یعنی بدانیم خداوند در کنار ماست.
خداوند سراسر عشق است،
خرد وفرزانگی است.
«او»عاشق تر از آن است که کیفر دهد وخردمندتر از آن ست که خطایی مرتکب شود.
هر آنچه خداوند پیش می آورد برای ما بهترین است.
دوم فروردین
امروز سعی می‌کنم در کنار دوستان رها شده از وابستگی به سم نیکوتین، به برنامه‌ی رهایی از وابستگی‌های ناسالم اعتماد کنم. من در زندگی گذشته‌ی تاریکم به کسی اعتماد نداشتم. فکر می‌کردم همه دشمن من هستند. ولی امروز دوستانی دارم که در کنارشان به مسیر بهبودی سفر می‌کنم. سعی می‌کنم امروز به دیدارشان بروم و آنها را در آغوش بکشم. دوستان پاکی که دیگر بوی سم نیکوتین نمی‌دهند و به جای بوی آن، بوی عطر و ادکلن‌شان بینی‌‌ام را می‌نوازد. من اکنون در بهار زندگانی و در اوج لذت رهایی از دست دیو اعتیاد این معجزه را در کنار دوستان همگروه جشن می‌گیرم. آیا من این معجزه‌ی خالقم را از صمیم قلب می‌پذیرم؟ آیا پذیرفته‌ام که رها شدنم، تنها توسط قدرت و اراده‌ی خداوند انجام شده است؟ پروردگارا: مرا کمک کن تا در هوای مقدس و پاکت نفس بکشم. خداوندا: به من دانشی بده، تا به خاطر وسوسه‌ی زودگذر مصرف، امروزم را خراب نکنم، خدایا: به من بفهمان که اگر دستم را از دستت خارج کنم چه به سرم خواهد آمد، امّا از تو تقاضا دارم که به من نشان ندهی، چه به سرم خواهد آمد.
من فقط برای امروز مصرف نمی‌کنم!
2 فروردین
دوم فروردین
درخواست محبت و حمایت از یک الکلی ،مانند رفتن به مغازه ابزار آلات برای خرید نان است . شاید ما از یک پدر یا مادرخوب انتظار حمایت و پرورش خوب داریم ،از یک همسر عاشق انتظار داریم هنگام ترس و هراس ما را در آغوش گیرد و دلداری دهد و از یک فرزند انتظار داریم هنگام بیماری یا وقتی باری سنگین بدوش می کشیم ما را کمک کند . ولی باید بدانیم اگر این افراد مورد علاقه ما قادر به بر آوردن انتظاراتمان نباشند خود ما هستیم که باعث نا امیدیمان شده ایم .عشق به شیوه های مختلف بیان می شود و کسانی که به الکلیسم مبتلا هستند ممکن است قادر نباشند آنرا به شکلی که ما دوستت داریم بیان کنند .ولی ما می توانیم سعی کنیم تا عشق را هر وقت و به هر شکلی که بیان میشود ،لمس کنیم و وقتی که وجود ندارد احساس محرومیت نکنیم . اکثر ما منبعی غیر قابل تصور از عشق را در الانان می یابیم. ما با حمایت و تشویق دیگران یاد می گیریم نیاز های خود را مهم و درخور و خودمان را لایق تلقی کنیم.

یاد آوری امروز

امروز ممکن است الکلی قادر به دادن آنچه از او میخواهیم نباشد . و هرگز هیچکس همه آنچه را که می خواهیم به ما نخواهد داد. اگر ما از پا فشاری برای براورده شدن نیازهایمان آنطوری که میخواهیم ،دست برداریم ،ممکن است به این نتیجه برسیم که تمام عشق و حمایتی که لازم داریم نوک انگشتمان است ......در الانان قدرت تابیدن روزنه ای از نور را در وضعیتی نا امید کننده در خود کشف می کنم .یاد میگیرم که باید با این قدرت ، نه برای تغییر الکلی که در مقابلش عاجز هستم ،بلکه برای تغییر ایده ها ،روش و رفتار نامتوازن خود استفاده کنم .
رهايي (مراقبه براي نجات از وابستگي ناسالم)

2 فروردين
محدوديتهاي سالم

مرزها لازمه بهبود هستند. داشتن مرزهاي سالم ورعايت محدودها بخشي پيوسته به همه مراحل بهبودي هستند؛افزايش عزت نفس،برخورد با احساسات ،واموختن اين مهم که براستي خودمان را دوست بداريم.
مرز ما از اعماق وجود ما چهره مي کنند.مرتبط با کنار گذاشتن ورها کردن احساس گناه وخجالت هستند؛باورهايمان را درباره انچه شايسته انيم تغيير مي دهند.وقتي انديشه مان در اين خصوص روشن شد،مرزهايمان شکل ميگيرند وشفاف مي شوند. مرزها هم چنين با زمانهاي متعالي تر در ارتباطند،وقتي امادگي داشته باشيم حدي را در نظر مي گيريم.نه حتي يک لحظه زودتر ،ديگران هم همين کار ما را مي کنند.
براي رسيدن به امادگي تعيين يک محدوده مجزه اي در کار است،مي دانيم که چه مي گوييم.ديگران هم مارا جدي ميگيرند.شرايط تغيير مي کند،نه به اين دليل که ديگران را کنترل مي کنيم ، بلکه به اين دليل که خود ما تغيير کرده ايم.
امروز،مطمين از انم که مي اموزم ورشد مي کنم ومحدوديتهايي را که
در زندگي به ان احتياج دارم وضع مي نمايم.سرعت گامها يم را مشخص
مي سازم.سرعت گام وي
ک زمانبندي ،انچه تنها به من تعلق دارد.