2013-12-07، 09:27
2013-12-13، 10:48
ترس از خدا بسیار زیاد داشتم و فکر میکردم از در عذاب بودن من لذت میبرد ولی اکنون انطور فکر نمیکنم. پدرومادر و مبلغین مذهبی من را از خدا ترساندند و فقط به عنوان مجازاتگر بمن معرفی کردند. ترس از قضاوت مردم. ترس از عدم امنیت اجتماعی و اقتصادی . اینکه یکروز در یکی از شهرستانهای اطراف تهران 2موتوری غافلگیرم کردند و زنجیر طلایم را زدند. از ان به بعد همیشه با احتیاط و ترس قدم میزنم ویا وقتی خانوادهام بیرون از خانه هستند نگرانم کسی به انها صدمه بزند. یا یکروز بیکار شوم و نتوانم از عهده مخارج زندگی برنیایم