2014-01-12، 10:04
2014-05-06، 05:08
قبلا کنترل خانواده در دستم بود وحال خرابي ميکشيدم هم خودم هم خانواده ام ،ولي حالا اگر خودم را کنترل کنم وفقط برای خودم بتوانم تصميم بگيرم ودست از کنترل دیگران بردارم ميفهمم که به بهبودي نزديک ميشوم
2014-06-27، 05:30
بله اگر بخوام صادقانه جواب بدم هنوزم گاهي فکر میکنم يه قسمت هایی دست منه
چون من فراموشکارم واگر هرروز به عجزم اعتراف نکنم وبا خداوند میثاق دوباره نبندم
یادم میره که همه ی راههای رفتنی ورفتم ونتیجه نگرفتم
چون من فراموشکارم واگر هرروز به عجزم اعتراف نکنم وبا خداوند میثاق دوباره نبندم
یادم میره که همه ی راههای رفتنی ورفتم ونتیجه نگرفتم
2014-06-29، 08:02
بله ، خیلی وقتها این فکر را می کنم و در درون خودم درگیر هستم اما تا یادم میاد که من فقط باید بر روی اعمال و رفتار خودم کنترل داشته باشم با خوندن دعای آرامش از خدا می خوام که کمکم کنه
2015-12-28، 05:05
بیشتر از همه کنترل من روی خانواده ام بود .بخصوص عزیز مصرف کننده ام .
اینکه احساس میکردم که من میتونم انها را مهار کنم.
اما با امدن به جلسات فهمیدم که روی خودم تمرکز کنم، و مهمترین چیز بهبودی خودم است.
پس فقط میتوانم کارها و رفتار خودم را کنترل کنم .( هرچند هنوز هم شک دارم که حتی بتونم اعمال خودم را کنترل ومدیریت کنم ) اما سعی میکنم.
اینکه احساس میکردم که من میتونم انها را مهار کنم.
اما با امدن به جلسات فهمیدم که روی خودم تمرکز کنم، و مهمترین چیز بهبودی خودم است.
پس فقط میتوانم کارها و رفتار خودم را کنترل کنم .( هرچند هنوز هم شک دارم که حتی بتونم اعمال خودم را کنترل ومدیریت کنم ) اما سعی میکنم.