انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: نيايش روز -هر روز يک دعا براي بيماران اعتياد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
نیایش روز شنبه

پروردگار،قسم به تقدس کلام و سکوت،به بلندای عظمت نام و کنه

وجودت،مرا بپذیر و اجابت کن


بالاترین ناتوانی من در استفاده از زمان و سلامت که از والاترین هدیه های

توست،پنهان و نهفته است ، همه چیزم به بیهودگی می گذرد ، هر عملی

و عکس العملی که انجام می دهم بیهوده و پوچ است ، تا به امروز بدین

گونه بوده. اگر کمک نکنی بدون شک از این به بعد هم بدینگونه خواهد بود.


...
سستی ، از من و ما مردابی متعفن و مرگبار ساخته است ، به چگونه


برخاستن و رفتن هدایتمان کن .


زشتی را من آفریدم و زیبائی را تو ، عیب جوئی و تحقیر و ملامت من از

ظاهر است و ظاهر همه فریب ، چشم زیبائی شناسی و بینش تشخیص

زیبائی از ظاهر سازی و نیروی تفکیک و تجربه و تحلیل آن را مرحمت کن.


*- سستی و بی تفاوتی آنگونه مرا در خود فرو برده که قادر به تشخیص نوا

و صدایی که از درون می آید نیستم ، نمیدانم این صدا از تاریکی های

وجودم می آید؟ یا الهام و شهودی است که از قسمت نورانی من که

جایگاه روح منور توست؟


با تمایلی سوزان تقاضا دارم که هر چه بر ذهن و دل من وارد میشود از

خطوط ارتباطی تو باشد.

معرفت و روشن بینی تشخیص این صداها را از تو می خواهم ، ایمان دارم

که کسی غیر از تو قادر به انجام این کار نیست .


*- خدایا خانه قلبم را ضلات و گمراهی ، عدم آگاهی و جهل فرا گرفته ،

ویران و تاریک ، آلوده و ناپاک است ، نیروی زندگی و حیات ، نشاط و

شادمانی ، انگیزه و امید از آن رخت بربسته ، نظری و مددی تا این ویرانه ،

آبادان و به مرکز درک و شکوه و عظمت آسمانیت تبدیل ، و در آن شادمانی

و مهرورزی ، رفاه و آسایش روحی و روانی ، تزاید و فزونی معنویات و ره

آوردهای با شکوه آن در خدمت آفرینش و معماری تمام نیکیها و آبادانی ها

باشد.

خدایا از بنای با شکوهی که عطا کردی ، مخروبه ای بجا گذارده ام ، که

گرد و غبار و لرزه و پس لرزه های آن بسیاری از آبادانی های دیگر را آلوده

کرده ، بازنده و درهم شکسته ، تنها و بی کس در برهوت زندگی ، نادم و

پشیمانم ، ره به کسی و جایی ندارم ، وامانده و زمین گیرم ، یکبار دیگر به

من فرصتی بده ، با اینکه بار قبل هم بدینگونه گفته بودم ، لقب تو رحیم

است و صفت و خوی تو ایثار ، رحمت ، مهر و عطفت تو، بخشیده شدن مرا

بدنبال خواهد داشت ، تیرگی و سیاه کاریهای من کجا ؟ شفقت و رحمت تو

کجا ؟ بر آستانت منتظر میمانم ، ای اقیانوس محبت.


آمین
نیایش روز یکشنبه

پروردگارا،این دو دشمن قسم خورده (فکر و ذهن)پیوسته مرا از مسئله ای

به سوژه ای،از فکری به امری،از پرخاشگری به تسویه حسابی هدایت می

کند،که اغلب آنها متعلق به گذشته مرده و آینده مبهم است،برای بازسازی

و بهینه سازی این مزاحمین مخرب نیاز به کمک تو دارم،چون در این بلوا و

غوغا،جنجال و هیاهو،هیچ صدا و نوای سازنده ای به گوشم نمی رسد.


*- ای قادر توانا،سجیل و سنگریزه های آتشینت را بر دستهای فرشتگانت،بر

بچه شیطانها و دوستداران و حامیان آنها و تمام مبلغان تاریکی و سیاهی

فرو ریز، تا از یاد نرود آن چه بر ابرهه و سپاهیانش و آن چه بر فرعون و

فرعونیان رفت تا همیشه فاصله و شکاف نیل حائلی بین تاریکی و روشنی


باشد.

...
*- ای هدایت گر،از تو جدا افتاده ام، تو سر جای خود هستی،من با اوهام

اینکه میدانم و می توانم، از تو دور شده ام،میان من و تو حجاب و

خلاََءعظیمی ایجاد شده،اگر یاری نرسانی،من به تنهائی از عهده این امر

عظیم بر نخواهم آمد.

*- معبودم،فقط با تو و در حضور تو امنیت و آسایش درون،بی نیازی و

افتخار،محبت و عشق حقیقی یافت و معنا میشود، آن را از من دریغ

نکن،برای یافتن این مقوله ها به کج راهه های سقوط هدایت شدم،مگذار

که منزل گاه من تا ابد در ظلمت باقی بماند.


*- الهی در حضور تو قرار گرفتن،در آغوش و زیر سایبان امن تو،چه سخیف و

کوچکند،کلماتی مانند نیاز و غرایز،تمنا و خواسته ها،ثروت و قدرت،آسایش و

لذت،اینها در این زمین خاکی و این مسافر خانه محقر معنا میدهد و ما را به

پلشتی و پستی،حقارت و سقوط می کشاند،من با تو بودن را

خواستارم،طریقه و شیوه آن را نمی دانم،رحمتی ای امنیت و

شور،سرچشمه جوشان تمام خواسته ها و روئیدنیها،ای سربلندی و افتخار

و ای گنج بی پایان.

*- پروردگارا،در این نکبت آباد هراس آور والاترین قوانین تو را به مسخره

گرفته اند،بازار صداقت و اعتماد،وحدت و همدلی،برابری و عدالت،بی

مشتری و ورشکسته است،عرضه کنندگان این کالا سفیه و بی دست و پا

و بی عرضه قلمداد میشوند،چه بر ما رفته؟نظری و مرحمتی


*- الهی رحمت نمودی و عصیان کردم،خطا کردم و بخشیدی،عشق ورزیدی

و ناسپاسی کردم، اطاعت نکردم و نادیده گرفتی،موهبت های فراوانی عطا

کردی و من ضایع کردم،صدایم کردی و خود را به کری زدم،رفاقت کردی و

من نا رفیقی،خراب کردم هر چه ساختی،تو رویاندی و من خشکاندم،امنیت

را به ناامنی و سازگاری تو را به ناسازگاری تبدیل کردم،تو همیشه کار خود

را کرده ای ،این من بودم که کار و وظیفه و مسئولیت خود را فراموش کرده و

انجام نداده ام،فقط میتوانم بگویم که شرمنده و نادم هستم و تو میدانی که

راست می گویم.

آمین




نیایش روز دوشنبه

خدایا مرا از حصار خود برهان،من با هیچ چیز و هیچ کس مشکلی ندارم

جزءخودم، مرا از زندان خود ساخته ام برهان،دل شکسته و دل خسته از

خویشتنم،متواضع و شرمسار در حضور تو،آرامشی فراسوی درک و فهم آدم

و آدمی را از تو خواستارم.


*- بند و طناب محکم شهوت و شهوات،خواست و نیاز و غرائز متعدد،قدرت و

همه چیز خواهی را از گرداگرد وجودم گسسته دار،قسم به تو که خواهم

پرید،بدانگونه اوج خواهم گرفت که در حد فکر و درک زمینی نباشد.


...
*- محبوبم به تو و آرمانهایت وفادار خواهم ماند،می دانم که صداقت در نیت

و عمل،از هزاران دعا و شکر سپاس در نزد تو ارزشمندتر است،ای بی نیاز و

بنده نواز،منظور و مقصود،شکر و سپاس از زبان و قلب تیره همچو منی کجا

تو را لایق است،من فقط سهم ناچیز خود را اداء می کنم.


*- سلام برتو ای پیدا و ناپیدا،معنی و معنا،هستی و هستی بخش،بتو که

ابدی و جاویدی، همه چیز از تو و ما محتاج به تمامیت آن،سلام و درود بی

پایان نیازمندان بر تو ای بی نیاز،مفهوم و مقصد طراح و حیات بخش،بنده نواز

و چاره ساز،قسم به تقدس خاک که همه از آن و برآنیم،کوچکی و حقارت

خود،شکوه و عظمت تو بر من آشکاراست، ندایم را پاسخگو باش،ای

شنونده ترین گوشها و ای رساترین صدا و نوا.


*- خداوندا در پیمودن راه منتهی به تو درمانده و زمین گیرم و در طی کردن

راه تاریکیها استادو آموزگارم،موانعی را که ضعفهای تربیتی و

شخصیتی،اخلاقی و اجتماعی بر سر راهم قرار داده،سدی محکم در راه

رسیدن و همزیستی من با توست، با نیروی لایزالت شکننده این سد باش.


*- ای چشمه جوشان تمامیت هستی،سبز شدن و سبز ماندن را به من

بیاموز،آرامشی که همان بهشت موعود توست خواسته دو جهان من

است،عطا فرما تا با عدالت بین همه چیز و همه کس تقسیم کنم.


*- بارالها،من نمیدانم و نخواهم دانست چگونه بودن و زیستن را،محرکهای

حسی من از وسوسه باردار است،من به آنها سریعترین پاسخ را میدهم،مرا

از اسارت دیونفس و فرزند نامشروعش وسوسه برهان.


*- خدایا رهنمونم باش،بسوی وادی امن خود،سبب تمام سیاهکاریهای من

ترس از نبود امنیت است روا مدار که بجای ایمان،ترس بر من راهنما و حاکم

باشد.


*- شکر و سپاسگذاری،سرور و شادمانی و شعف حاصل از آن،در زمان

تقدیم به آستان و حضورت معنا میدهد.چه چیز و چه کس میتواند باشد اگر

تو نخواهی؟وچه چیز تجلی و ظهور نمیکند و ممکن نیست اگر تو بخواهی؟


آمین امین امین
نیایش روز سه شنبه

ای صمیمیت،من نمیدانم تو چه هستی؟تصویر و تصور من از تو بسیار ناقص

است، ولی تو میدانی من که هستم و چه هستم،آیا همین تفاوت کافی

نیست،که عدم آگاهی و جهل،ضلالت و تاریکی حاکم بر من را از میان

برداری و بزدایی.



*- ای گزیده ترین دوست،به من بیاموز شیوه تربیت نفسی که مرا بسوی

لذتهای کاذب و مقطعی سوق میدهد وچگونگی ممارست و همزیستی با

تو و آفریدگانت،که حاصلی به جزء بهزیستی در برندارد.


...
*- خدایا با دستهای توانایت این وجود ملوس و آلوده را تطهیر و پالایش و

آرایش کن، این صدا و نوای نمایل سوزان من است،تنها تو میتوانی که از من

اسباب و وسیله ای بسازی،برای کمک و خدمت به خود و خلق تو.



*- خدایا دست و زبان، فکرو استنباط،عمل و عکس العمل و شنیدار و

گفتارم باش، میخواهم که در درون تاریکم روشنائی تو باشد.من بر آنچه تو

میخواهی ناتوانم،پس آن چه تو میخواهی بساز و هدایت کن،ای روشنی

بخش تمام روشنائی ها،ای جان و جانان برای تمامیت جانها.



*- میخواهم مهرورزی کنم و در کنار دیگران بمانم،در شادی و غم،تمول و

فقر،در سلامتی و مرض،نه راه آنرا میدانم و نه میتوانم،میخواهم با تمام

هستی و آفرینش،یکی و همدل باشم تا به تو برسم،یاری میخواهم،تمنای

استواری و خرسندی،آزادی و اندیشه های سبز دارم،ازچه کسی غیر از تو

بخواهم؟



*- الهی تو خود میدانی که نمیخواهم ناپاک باشم و آلوده،نمیخواهم زخم

بزنم و آسیب برسانم،ولی نمیتوانم،مرا به خود وامگذار،که عین هلاکت

است،به من یاری رسان که عین محبت است.



*- معبودا به کوچکی و هیچ بودن من منگر،فریاد میزنم که گر چه پلیدم،اگر

چه ناپاک و آلوده ام،توخود میدانی که از آغاز اینگونه نبوده ام و نمیخواهم

بدین گونه باشم،خط تماس و ارتباط مرا با خود قطع نکن،اگر چه من خود به

دفعات به این کار دست زده ام،دعا میکنم و عمیق ترین نیازهای درونی و

بیرونی خود را ابراز میکنم،تو از مکنونات قلبی هر کسی آگاهی،اجابت کن تا

هیچگاه تمام درها را به روی خود بسته نبینم.



*- دنیا و مردم و مسائلش مرا به بند کشیده اند،رهایم کن تا در عشق تو و

مهربانیت غوطه ور شده و بیاسایم،اجابت خواسته هایم از سوی تو،مرا به

بی نیازی و تسکین پریشانی سوق میدهد و راه را بسوی تو روشن میکند.


آمین
نیایش روز چهارشنبه

الهی ایمانم به آفریده های انسانیت،لرزان و محقر است،درد و رنج،آسیبهای

اجتماعی و روحی و روانی که بوجود آورنده نقایص اخلاقی و شخصیتی

است،نفس آفریدگانت را آلوده و تاریک نموده و بشر و بشریت را بر روی لبه

پرتگاهی هولناک هدایت کرده، نظری و مددی،نخواهی گذاشت تاریکی ها

بر ما حکومت کند.



*- خرد و صبوری،شهامت و باور،آگاهی و معرفت،توانایی و جسارت،لبخند و

سلام را بیاموزان و عطا کن.


...
*- آیا معبدی که سلیمان برایت ساخت،از معبد درون من که تو ساختی با

شکوه تر بود؟ درون کدام عبادتگاه خواهم توانست با تمام وجود،ترا فریاد

کنم؟ بجز محل عبادتی که خود برایم ساختی؟



*- پروردگارا شرمنده ام،من بدست خود این عبادتگاه را ویران کردم،من خود

در را بروی پلیدی ها و تاریکیها گشودم،یاری رسانم باش تا این مخروبه را

آباد و تزئین کنم و تو را به ساکن شدن در این منزلگاه دعوت نمایم.



*- ناامیدی و ترس،قضاوت و خشم،غرور و تکبر،پرخاشگری و کینه،ارابه

هایی هستند که پیوسته مرا به مقصد تاریکی و یاس حمل میکنند،راه ورود

را بر آنان ببند،با طناب عطوفت و مهر گسترده ات نجات بخش من و ما،از

گودال ظلمت باش.



*- ای منجی و حامی،مهربان و عاشق،تمام شفقت و محبت سبز،سنگربان

و ناخدا،ای بهترین و تنهاترین،تمامیت سلام و پیامم را پذیرا باش،گرچه

ملوس و آلوده است.



*- تو همیشه با منی،با من بمان،ای مهر و نجوای تو در نفس،پیدا و

آشکار،ای سپیده و سبز،با تو پائیزم و بی تو بهار زرد،وحشت و هراسی

مرگ گونه از وسوسه دارم، دوستی و مهر تو تنها نیرویی است که حائل

بین من و تاریکی و وسوسه است.



*- خداوندا روحی شریف و درستکار،ذهنی صادق و پرهیزگار،قدمی استوار

و عزت نفسی پایدار،قلبی بی قرار و محبت و کلامی ماندگار و سازگار عطا

کن و مرا آفتابگردان وجودت قرار بده.



*- ای رفیق و یار،در زمان و مکان،چون همیشه با من بمان،یک دم بی تو

بودن به بهای فرو رفتن در گرداب وسوسه است.



*- تواضع شبنم گونه ام را بپذیر،از تو صبوری و شکیبائی میخواهم،قلب بی

قرار، ذهن پریشان و افکار شوریده ام را سامان ببخش.


آمین
دست نیازمندی را گرفتم برای لحظه ای کوتاه،
و صدایی شنیدم که مرا لرزاند!
صدای خنده خدا را شنیدم واضح تر از صدای نفسهایم...!

 
دعایت میکنم
هر کجا خسته شدی
دستی از غیب به دادت برسه
بینهایت زیباست که آن دست خدا باشد و بس...

 
[تصویر:  23384849558926199496.jpg]
*- پروردگارا،چگونه محبت کردن و مهرورزی،چگونه بخشیدن و خندیدن و چگونگی طی طریق و به مقصد رسیدن را به من بیاموز.
*- خدایا آنقدر کوچک و حقیرم که پیوسته به دنبال مسائل زودگذر و فانی و مقطعی هستم،معرفت و روشن بینی در خزانه تو پیدا میشود.
*- نمیخواهم برای بخشیدن و گذشت،برقراری ارتباط و همدلی،انتخابیعمل کنم،عواطف و احساسات،تمایلات و غرایز،میل و اراده شخصی من پیوسته در فراز و فرود است،این بحران و طوفان آرامشی میخواهد و هیچ کس به غیر از تو قادر به انجام اینکار نیست.
*- خدایا،چگونه است آنهایی که بر ضد قوانین هستی عمل میکنند،از مواهب و رحمتهای تو بهره مندند؟ ولی آنهایی که تابع قوانین تو رفتار میکنند و به آن احترام میگذارند، بوسیله این گونه اشخاص کنار گذاشته و منزوی میشوند.
*- خدایا گرفتار و دربند میل و اراده شخصی خود هستم،آزادی و رهائی،بی گناهی و پاکی را تقدیس میکنم،کمک کن که از انتقاد و ملامت و سرزنش و مقایسه دور بمانم، زبان و احساسات خود را کنترل کنم،تردید و شک نکنم،به قضاوت و دوروئی دست نزنم خادم و مهرورزی بدون منظور باشم.
*- پروردگارا،چگونه بودن و زیستن،رفتن و خفتن و برخاستن،چگونگی عملکرد و سکوت را به من بیاموز.
*- معبودم،تو می بخشی و نمی خواهی،میدهی و نمی گیری،عشق بی پاسخ از توست،ای گنج مقصود،ای راه و راهبر،تو حافظ و خالقی،ای گوش و دلنواز ترین موسیقی،تو رهبر و راهنمایی،غیر از تو،به کجا و به چه کسی روی آورم.