اصل تسلیم شدن ما را به راهی از زندگی هدایت میکند که در ان نیروی مورد نیازمان را از یک نیروی برتر از خودمان دریافت می کنیم .
نیروی برتر ما شوخ طبع است.
او خود را در آخرین جایی که دنبالش بگردیم مخفی می کند.
"درون خودمان"
دریا که بزرگ شد نگاهش نتوان کرد ، دو دل که یکی شد جدایش نتوان کرد، آنان که زمادور ولی دردل وجانند بسیارگرامیتر از آنند که بدانند
بهبودی ما چیزی است که عیان است و احتیاج به بیان ندارد .ما با بکارگیری سنت دهم به نام نیک خود کمک میکنیم
نیاز به جار زدن ندارم فقط باید تغییر کنم
اموختن اینکه شریک زندگی داشتن با گروگانگیری تفاوت دارد قدم بزرگی در زندگی ما است.کنترل نکردن قدم خوبی برای رها کردن توقعات است.
پاک زیستن ادامه دارد
اصول روحاني قدمها به من کمک خواهد کرد که مسير بهبودي برايم هموار شود
در زمان مصرف فکر مي کردم که خداوند بزرگترين دشمن زندگي من است و نمي خواهد من در زندگيم موفق شوم .
امروز در بهبودي مي دانم خداوند هميشه مرا دوست داشته و مرا از منجلاب بدبختي به سوي خويش فراخوانده است .
فرستنده ها قوي و گيرنده ضعيف
بزرگترين دشمن من طرز فکر اعتياد وارم بوده است
هميشه دنبال مکاني بودم که به خاطر کارهاي گذشته ام و خرابيهاي به بار آمده ، از من بازخواست نشود و بالاخره جايي را پيدا کردم که به من گفتند کارهايي را که در گذشته کرده ايد و يا دارايي و نداري شما براي ما مهم نيست و اين خيلي مهم بود که من الان چه مي خواهم بکنم ، اکنون مي توانم با همين شرايطي که دارم بهترين شرايط زندگيم را رقم بزنم .
تادرون خويش را نسازي آبادي هاي بيرون افسانه است.
من عضويت خود را در ان اي را به عنوان يک راز نگه داشته بودم.اما يکي از اعضايي که مرا در جلسه ديده بود با يکي از رقباي کاري من دوست بود .ان عضو درباره من با رقيب کاريم صحبت کرده بود و او نيز گمنامي مرا نزد همه شکسته بود .من وحشت کرده بودم اما در نهايت هيچ اتفاقي نيفتاد!