انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 8- آیا می‌توانستید در مواقع بخصوص به دوستان هم‌دوره‌ای با قاطعیت «نه» بگویید، اگر غیر
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.






8- آیا می‌توانستید در مواقع بخصوص به دوستان هم‌دوره‌ای با قاطعیت «نه» بگویید، اگر غیراز این بود توضیح دهید؟






.
نه چنین جرات و توانایی نداشتم و به راستی نه گفتن مانند بزرگترین خطا که احساس شرمساری و خجالت و حتی گناه برایم داشت. در اثر همین نقیصه غرور و انکارم به من تلقین میکرد که هیچ مردی هرگز بکسی نه نمیگوید و نه گفتن باوری بود در زندگیم که اگر بگویم زندگی هم به من نه خواهد گفت و تا زنده هستم زمانه با من سرجنگ خواهد گذاشت. نه گفتن مانند یک حرف ممنوعه در زندگیم در اومده بود و من نه در مقابل همدوره ایها بلکه سایرین هم نه را نمیگفتم تا از آنها تأیید بگیرم. گاهی ممکن بود دونفر از من چیزی مشابه را میخواستند و من اجباراً از یکی دیگر معذرت خواهی میکردم و از او تقاضای بخشش میکردم و مسلماً از آن ببعد با من سرسنگین میشد و من برای منت کشی هرکاری میکردم.
من با این نه گفتن همیشه و همه وقت و همه جا مشکل داشتم.واین مشکل دیرینه‌ی من هست.من به هر دلیل با گفتن نه مشکل دارم و به همین دلیل هست که این همه مشکل برای من ساخته شده است.من امروز هم نمیتوانم نه بگویم.زیرا من از این ترس دارم که اطرافیانم من را ترک کنند و من تنها بمانم.چون من از تنهای بیذار هستم.ترس دارم از تنهای