انجمن بانیان بهبودی

من 45 سال در بی اعتقادی و ناباوری بقول معروف هرهری دینی و مذهبی زندگی کردم و بیشتر به چیزهایی از مذهب وصل بودم که بتوانم از انها برای مرتبط بودن با من مدعی مذهبی بودن میکردم و با اعمالم ابروی مذهب را هم میبردم و برای بردن از حریفان آیت الکرسی میخواندم و یا هزار صلوات نذر میکردم که ببرم و من با بیماری خودم کارهایی میکردم که هرگز یک فرد مذهبی نباید آنرا انجام بدهد ولی من در سالن قمار اسفند دود میکردم و در هر چند دقیقه میخواستم صلوات بفرستند و یا موقع گیرافتادن دست پلیس خودم را کاملاً مذهبی میکردم و در محل قماربازی نوار قرانخوانی راه میانداختم و سعی داشتم پشت سپر مذهب قائم بشوم و دست به هرکاری وخلافی بزنم و من عاقبت با آمدن به برنامه برای اولین بار زانو زدم و از کسی کمک خواستم که او را باور نداشتم و حتی از او بخاطر بلاهایی که خودم سر خودم اورده بودم و اورا مقصر معرفی می کردم. و جالب بود به من کمک کرد و من را از منجلاب اعتیاد بیرون آورد و با دعا و مراقبه کردن توانستم مرگم را عقب بیاندازم و توانستم قمار و شرط بستن و دوستان همبازی را از خودم برانم و اکنون رابطه من با خداوند بسیار منطقی و از روی اصولی است که در برنامه اموختم و او را در زندگی و امکار و رفتارم دخیل دانسته و به او واگذار کرده ام و از این واگذاری پشیمان نیستم و او ناجی من است.