انجمن بانیان بهبودی

بله واقعیت این است که اصول قدم سوم غرور و انکارم را به سختی درهم کرد و من با تمام اندوخته هایی که دلم به اونها خوش بود فهمیدم که مدت 45 سال در مسیری اشتباه گام بر میداشتم و هرچه به نظرمن خوب و ایده آل بود فقط معضلی بود که من فکر میکردم برایم خوب و مناسب است، در قدم سوم واقعاض جان کندم که بتوانم خودم را باهاش مطابق باشم و اگر چند اتفاق مهم و معجزه گونه در این مدت 16 سال برایم واقع شد اتفاق نمی افتاد فکر نمیکنم با این قدم کنار می امدم با اینکه این قدم را با تمام وجودم حس و تأیید کردم بازهم مرتکب اشتباه و خطا میشوم و من مدتها مانده بودم سهم من از زندگی فعلی چقدر و کجاست و سهم خداوند و خواست او چیست اما بیشتر با این قدم مخالف بودم به این دلیل که برایم ناشناخته و گنگ بود و من سالها رابطه خوبی با خداوند نداشتم و در این قدم من باید به او اطمینان میکردم و اراده و زندگیم و افکار و رفتارهایی که سالها به آنها وابستگی و هموابستگی داشتم را به خداوند بسپارم . این کارم به آرامی و یکی یکی اتفاق افتاد و من در ابتدا چنان هراسی داشتم که فکرش را زیاد نمیکردم