این روزا دلت گرفته میدونم
تموم دنیا واست سرابه میدونم
توی اون سینه ی پاک و ناز تو
غم توی دلت نشسته میدونم
رفتنت واسم عذابه میدونم
دیدنت واسم یه خوابه میدونم
میدونم تو میری و من عاقبت میمونم تنها و بی کس
میدونم
دیگر احتیــاط لازم نیستــــــ…
شکستنی ها شکست،
هرطور مایلیـــــد حمــــل کنیــــــد…!!!
من شکستن نمیدانم ،
ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود
دلم را، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را..دلم را با نگاه سردش..و
کمرم را.. با رفتنش
کفش هایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند!
من کودکانه بیقرار دیدنت میشوم
بی آنکه فکر کنم چه کسی دلتنگ من خواهد شد…
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
قصـــه من هنــوز تمــام نشـده …
نمیـدانم چرا کــلاغــم زود به خـــانه اش رِسیــد …!!
در را پشت سرت ببند…
سوزِ نبودنت..
پاییزه دلم را میلرزاند …
ﻣﯿﮕﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﯼ ﺧــــــﺪﺍ..
ﺍﻣـﺎ…
ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕویم ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ …
گاهی دلم تنگ تو می شود …
به تمام دلایلی که نیستی …
و به اجبار آروم می گیرم …
چه اجبار تلخی …