انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: (مراقبه ویپاسانا)هنر زندگی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3

این راه حل بسیار جالبی است ،
اما آیا به راستی عملی نیز هست ؟

آیا یک انسان عادی میتواند به آسانی با عوامل منفی روبرو شود؟

هنگامی که خشم بروز میکند آنچنان به سرعت مغلوب آن میشویم و یا حرف هایی می

زنیم که سبب آزار خود ودیگران میگردیم ووقتی که خشم فروکش میکند ،به گریه وزاری

وتوبه پرداخته ،از خدا و آن شخص رنجیده ، طلب بخشایش می کنیم و به رفتار اشتباه

خود اعتراف می نمائیم .اما بار دیگر ،زمانی که درموقعیت مشابهی قرار میگیریم ،مجدداً

به همان صورت قبل واکنش نشان میدهیم . بنابر این تأسف دردی را دوا نمی کند.
مشکل در آن است که ما از زمان شروع فعالیت ناپاکی های ذهن بی خبریم .

این عوامل ،درلایه های زیرین وعمیق ناخودآگاه ذهن،شروع به فعالیت می کنند

و هنگامی که به ضمیر خودآگاه می رسند،دارای آنچنان قدرتی هستند که شخص

مغلوبشان میشود به طوری که قادر به مشاهده آنها نخواهد بود.
در این صورت باید یک منشی خصوصی داشته باشیم ،تابه محض شروع عصبانیت به ما بگوید :
آقا توجه کن ،خشم دارد می آید! واز آنجایی که ما از زمان شروع عصبانیت بی خبر هستیم ،

باید سه منشی داشته باشیم که در سه نوبت به ما خدمت کنند

حالا باز فرض  میکنیم که از نظر مالی مشکلی نداشته باشیم . دراین صورت هم باز به

محض شروع عصبانیت منشی خواهد گفت :اوه آقا ،نگاه کنید عصبانیت شروع شده! 

اولین واکنش ما آنست که کشیده ای به صورتش زده و به او بد وبیراه بگوئیم “احمق فکر

می کنی برای آن پول میگیری که اینها را به من یاد بدهی ؟ ” در جنین حالتی ،آنچنان

تحت تاثیر خشم قرار داریم که هر نصیحتی بی فایده است.
حالا حتی اگر فرضاًعقل بر ما حاکم شود و منشی خود را سیلی نزنیم ، و درعوض از او تشکر کنیم ،نوبت نشستن و نگاه کردن به خشم میرسد! اما آیا چنین چیزی ممکن است ؟

به محض آنکه چشممان را ببندیم ،به خشم توجه کنیم و به آن نگاه کنیم ،موضوع و مورد ایجاد خشم به ذهنمان میرسد .
شخص یا موردی که سبب عصبانیت ما شده به ذهنمان می آید .

دراین صورت دیگر به خشم نگاه نمی کنیم

بلکه فقط عوامل خارجی را که موجب احساس خشم شده اند می بینیم .

که این عوامل باز هم سبب افزایش خشممان می گردند.

این هم راه حل صحیحی نیست .مشاهده هیجانات منفی که به صورت انتزاعی و

مجردهستند،بدون دخالت دادن عوامل ایجاد کننده آنها ،بسیار مشکل است .

 
با وجود این،آن کس که به حقیقت نهایی رسید ،

راه حل واقعی را نیز بدست آورد .وی کشف کرد که

هرگاه نوعی آلودگی وناپاکی در ذهن ایجاد شود ،

همزمان با آن دو نوع تغییر جسمانی نیز روی میدهد

اولین تغییر آن است که نفس ریتم طبیعی خود را ازدست میدهد .

یعنی با ایجاد عوامل منفی در ذهن نفس تند وخشن میشود

که مشاهده چنین تغییری آسان است .

درسطوحی ظریف تر ،نوعی عکس العمل بیو شیمیایی نیز صورت میگیرد و

حس هایی در بدن بوجود می آیند.هرنوع آلودگی ذهنی ،

سبب ایجاد نوعی حس درونی ،در قسمت های مختلف بدن میگردد.

این راه حل عملی است .برای یک فرد عادی مشاهده آلودگیهای ذهنی مانند ترس ،خشم یا شهوت غیر ممکن است ،اما با آموزش و تمرین صحیح ،مشاهده تنفس وحس های جسمانی برای شخص آسان میشود و این تغییرات دوگانه ،با آلودگیهای ذهنی ارتباط مستقیم دارند.


تنفس وحس های جسمانی ،به دو صورت مفید واقع میشوند.اول آنکه به صورت منشی خصوصی عمل میکنند ،یعنی به مجرد آنکه آلودگی ذهنی ایجاد شود نفس حالت طبیعی خود را از دست میدهد .فریادش بلند میشود که : نگاه کن اشکالی پیش آمده!در این حال دیگر نمی توانیم او را سیلی بزنیم ،باید اخطار اورابپذیریم .حس های جسمانی دیگر نیز به همین ترتیب ما را آگاه میکنند .آنوقت با این آگاهی ،به مشاهده تنفس وحس های جسمانی می پردازیم و متوجه میشویم که با این عمل آلودگی های ذهنی به سرعت از میان میروند.
این پدیده جسمی –ذهنی مانند سکه ای دو رویه است .در یک روی سکه افکار و هیجاناتی که در ذهن ایجاد میشوند ،قرار دارند

و در آن سوی دیگر سکه ، تنفس و حس های جسمانی قرار گرفته اند .

هرنوع فکر یا هیجان و هر نوع آلودگی ذهنی ،همزمان ،درتنفس وحس های جسمانی ما اثر میگذارند .

به این ترتیب با مشاهده تنفس و حس های جسمانی در واقع به مشاهده آلودگیهای

ذهنی می پردازیم و به جای فرار از حقیقت ، با واقعیت به همان شکل موجود روبرو

میشویم . آنگاه می بینیم که این ناپاکی ها قدرت خود را ازدست میدهند و دیگر نمی

توانند مانند گذشته بر ما غلبه کنند و اگر در این کار مداومت نشان بدهیم ،نا پاکی ها به

کلی محو میشوند و مابه صلح و شادمانی دست می یابیم.
به این ترتیب ، روش خود –نگری ،واقعیت را از هر دو جنبه بیرونی و درونی آن به ما نشان می دهد .

در گذشته با چشم باز ،به عوامل بیرونی نگاه می کردیم و از حقیقت درونی غافل بودیم

همیشه علل خشنودی خویش را در بیرون جستجو می کردیم و از واقعیت های درونی

بی خبر بودیم و هرگز نمی دانستیم که علت درد و رنج در درون خود ما است .درد و رنج

بر اثر واکنش های کور کورانه ،نسبت به حس های خوش و ناخوش ایجاد می شود.
اکنون به کمک آموزش می توانیم روی دیگر سکه را مشاهده کنیم .

می توانیم در عین حال از تنفس خود و نیز از آنچه که در درونمان می گذرد آگاه شویم .

یاد میگیریم که بدون از دست دادن تعادل ذهن ،تنفس یا حس های جسمانی دیگر را

شاهد باشیم . در این هنگام ،دیگر واکنش نشان نمی دهیم و به درد و رنج خود

نمی افزاییم . در عوض به آلودگی های ذهن فرصت میدهیم تا آشکار شده و سپس از میان بروند.
صفحه‌ها: 1 2 3